Sorry! your web browser is not supported;

Please use last version of the modern browsers:

متاسفانه، مروگر شما خیلی قدیمی است و توسط این سایت پشتیبانی نمی‌شود؛

لطفا از جدیدترین نسخه مرورگرهای مدرن استفاده کنید:

للأسف ، متصفحك قديم جدًا ولا يدعمه هذا الموقع ؛

الرجاء استخدام أحدث إصدار من المتصفحات الحديثة:



Chrome 96+ | Firefox 96+
عملیات روانی
  • رواج تئوری زوال و فروپاشی دولت در مطبوعات رژیم صهیونیستی پس از جنگ لبنان/مهسا ماه‌پیشانیان
    سه‌شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۱۲

    چکیده درست در زمانی که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، شهرها، روستاها و تمام زیرساخت‌ها و زیربناهای لبنان را هدف قرار می‌د‌ادند روزنامه معاریو مقاله‌ای را از یونتان شیم، روزنامه‌نگار و نویسنده معروف این رژیم تحت عنوان آغاز فروپاشی اسرائیل نزدیک است به چاپ رساند. این مقاله جنجال‌برانگیز، ذهن بسیاری از تحلیل‌گران را به خود مشغول کرد و اعتراض بسیاری از سیاستمداران و رجال دینی یهودی را برانگیخت. از این زمان سیر جدیدی از انتقادات شدید از سیاست داخلی و خارج

    چکیده درست در زمانی که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، شهرها، روستاها و تمام زیرساخت‌ها و زیربناهای لبنان را هدف قرار می‌د‌ادند روزنامه معاریو مقاله‌ای را از یونتان شیم، روزنامه‌نگار و نویسنده معروف این رژیم تحت عنوان آغاز فروپاشی اسرائیل نزدیک است به چاپ رساند. این مقاله جنجال‌برانگیز، ذهن بسیاری از تحلیل‌گران را به خود مشغول کرد و اعتراض بسیاری از سیاستمداران و رجال دینی یهودی را برانگیخت. از این زمان سیر جدیدی از انتقادات شدید از سیاست داخلی و خارجی دولت رژیم صهیونیستی در روزنامه‌ها و افکار عمومی شهروندان آن آغاز شد که به طور کلی به تئوری زوال و فروپاشی دولت صهیونیسم معروف شده است. رواج این تئوری در اذهان مردم و روزنامه‌نگاران رژیم صهیونیستی حاکی از تغییری مهم در کارکرد روزنامه‌های این رژیم است. این تغییر کارکرد که بارزترین وجهه خود را در انتقاد شدید روزنامه‌نگاران عبری از اقدامات دولتمردان یافته است، این واقعیت را آشکار می‌سازد که به اعتقاد بیشتر ساکنان این رژیم، پایان دولت صهیونیستی نزدیک است. در مقاله حاضر ما با تمرکز بر روزنامه‌های صهیونیستی و نظرسنجی‌های مختلفی که از شهروندان رژیم صهیونیستی پس از جنگ لبنان صورت گرفته است، به تفصیل به بررسی این مطلب خواهیم پرداخت. واژگان کلیدی: رژیم صهیونیستی، جنگ لبنان، مطبوعات، حزب‌الله مقدمه تهاجم‌ گسترده نظامی، زمینی، دریایی و هوایی رژیم صهیونیستی به لبنان و نبرد سنگین نظامی با رزمندگان حزب‌الله در پاسخ به عملیات موفقیت‌آمیز مقاومت اسلامی موسوم به وعده راستین در به اسارت درآوردن دو نظامی صهیونیستی، برای رژیم صهیونیستی و حامی و پشتیبان قوی‌اش یعنی ایالات متحده امریکا چنان مهم و حیاتی بود که شیمون پرز، معاون نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از آن به نبرد مرگ و زندگی برای تل‌آویو و کاندولیزا رایس، وزیر خارجه امریکا، از آن به مرحله زایش خاورمیانه جدید تعبیر کردند. هرچند عده‌ای برآنند تا با الهام از مکتب رفتارگرایی در روابط بین‌الملل و برآورد آماری تلفات و خسارات جنگ در دو سوی میدان نبرد، به ارزیابی برنده و بازنده جنگ بپردازند، اما این جنگ واقعیت‌های جدیدی را در خاورمیانه و توازن قوای منطقه‌ای آشکار کرد که بر سیاست داخلی رژیم صهیونیستی بسیار تأثیر گذاشت. سیر جدید انتقادات از رژیم صهیونیستی این محورها را در بر می‌گیرد:(۱) ۱. انتقاد شدید مطبوعات داخلی از دولتمداران و سیاستمداران رژیم صهیونیستی؛ ۲. نارضایتی شدید افکار عمومی شهروندان رژیم صهیونیستی از دولت اولمرت بر اساس نظرسنجی‌های مختلف (فساد اداری، اخلاقی و مالی اعضای دولت، عدم امنیت روانی و شغلی شهروندان، پایین بودن رشد اقتصادی و عدم وجود عدالت اجتماعی ) و انعکاس وسیع آن در روزنامه‌ها؛ ۳. فشار سیاسی بر رهبران رژیم صهیونیستی؛ ۴. محدود کردن فعالیت سیاست‌گذاران: به خصوص در زمینه اقدامات دولت در راستای افزایش بودجه نظامی، جلوگیری از افزایش بودجه در بخش‌های مرتبط به حملات نظامی به نوار غزه و اقداماتی که از روند صلح جلوگیری می‌کند، زیر فشار گذاشتن اولمرت برای استعفای اعضای ناکارامد دولت همچون کاتساف، پرتز، پلسنر، رامون و حالوتس؛ ۵. متوقف کردن برنامه‌های سیاستمداران رژیم صهیونیستی: مهم‌ترین مثال در این زمینه انتقاد شدید روزنامه هاآرتص (آلوف) از اقدام اولمرت برای بازگشتن به شهرک‌های تخلیه شده از نوار غزه و عمل کردن به نامه سال ۲۰۰۴م. بوش برای تعیین مرز با فلسطین است. از دید این روزنامه این اقدام اولمرت هیچ حقوقی را برای فلسطینیان در بر ندارد و سبب افزایش عملیات شهادت‌طلبانه می‌شود. به این مسئله به طور مشروح در متن پرداخته می‌شود؛ ۶. به تأخیر انداختن اجرای سیاست‌ها؛ و ۷. غیر مشروع جلوه دادن تصمیم‌های سیاستمداران در افکار عمومی. همین مسائل که در تاریخ مطبوعات رژیم صهیونیستی بی‌سابقه است، اولمرت را بر آن داشت تا با ایراد سخنرانی در ۲۷ نوامبر سال 2006م. که به سخنرانی sde boker معروف شد، سیاست جدید خود را بر محورهای ذیل قرار دهد:(۲) ۱. راکد گذاشتن طرح همگرایی؛ ۲. سیاست جدید شهرک‌سازی؛ ۳. افزایش بودجه نظامی؛ ۴. روی آوردن به راهکارهای سیاسی در مقابل راهکارهای نظامی؛ و ۵. تلاش برای تغییر نظام قدرت در اسرائیل. مطبوعات رژیم صهیونیستی علت این اقدام اولمرت را، این موارد دانسته‌اند: ۱. کاهش محبوبیت اولمرت و انتقاد شدید از دولت او پس از جنگ لبنان؛ ۲. تلاش اولمرت برای تضعیف مجلس و افزایش اختیارات کابینه در مقابل منتقدان داخلی؛ ۳. افزایش فساد اداری در میان اعضای کابینه؛ ۴. بحران داخلی و اختلاف در طبقه حاکمه اسرائیل؛ و ۵. شکاف استراتژیک در جامعه اسرائیل. نکته قابل توجه این است که این روند در روزنامه‌های رژیم صهیونیستی بی‌سابقه بوده است، زیرا این روزنامه پیش از این صرفاً به تأیید اقدامات دولتمردان و مشروع جلوه دادن تصمیمات سیاستمداران در افکار عمومی می‌پرداختند، اما پس از شکست رژیم صهیونیستی از حزب‌الله لبنان، نارضایتی شدید افکار عمومی شهروندان صهیونیستی از دولت به علت فساد اداری، اخلاقی و مالی اعضای دولت، عدم امنیت روانی و شغلی شهروندان، پایین بودن رشد اقتصادی و عدم وجود عدالت اجتماعی، سیر جدیدی از انتقادات در مطبوعات اسرائیلی آغاز شد این روند که ناشی از بی‌اعتمادی شهروندان به آینده دولت صهیونیستی است تحت عنوان تئوری زوال و فروپاشی دولت صهیونیسم معروف شده است. انتقاد شدید مطبوعات صهیونیستی از دولتمداران و سیاستمداران یونتان شیم، روزنامه‌نگار و نویسنده معروف صهیونیستی در مقاله‌ای تحت عنوان آغاز فروپاشی اسرائیل نزدیک است در روزنامه معاریو انتقادات گسترده‌ای را به دولت صهیونیستی وارد کرده است.(۳) وی مقاله خود را اینچنین آغاز می‌کند: «آغاز تاسیس تل‌آویو در ۱۹۰۹م. بود اما پایان آن بی‌شک فراتر از ۲۰۰۹م. نخواهد بود و پس از آن اسرائیل به خاکستری از خاطره در تاریخ منطقه تبدیل خواهد شد.» وی می‌افزاید: «اولین سنگ بنای اسرائیل بیش از پنجاه سال پیش گذاشته شد و امروز اسرائیل پس از پنجاه سال زیستن در رسیدن به واقعیت وجود، به دنبال اثبات موجودیت خود است و دیری نخواهد گذشت که این امپراطوری عبری باید نظاره‌گر فروپاشی خود باشد.» سؤال این است؛ چه عاملی باعث شده است که نویسنده مطرحی چون شیم آن هم زمانی که رژیم صهیونیستی در جنگ به‌سر می‌برد، چنین مقاله‌ای را با چنین مضمونی منتشر کند؟ مطرح ساختن چنین نظریه‌ای آن هم در زمانی که رژیم صهیونیستی در اوج قدرت خود قرار گرفته است و حمایت‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی امریکا از تل‌آویو از تمام خطوط قرمز تجاوز کرده است، جای تحقیق و بررسی دارد. واقعیت آن است که موضوع زوال رژیم صهیونسیتی در ذهن بسیاری از صهیونیست‌ها موجود است و حتی پیش از آنکه سنگ بنای تشکیل رژیم صهیونیستی از سوی غرب به مرحله اجرا گذاشته شود، بسیاری از صهیونیست‌ها براین واقعیت واقف بودند که تحقق خواب صهیونیست‌ها روزی به یک کابوس تبدیل خواهد شد.(۴) بسیاری از تحلیل‌گران صهیونیستی بر این اعتقادند که تئوری زوال اسرائیل پس از کسب پیروزی‌های چشم‌گیر تل‌آویو در رویارویی با ارتش‌های عربی شدت یافت. این تئوری و نظریه چنان در اعتقادات بسیاری از صهیونیست‌ها ریشه دوانده است که بسیاری از نویسندگان مطرح صهیونیست در این زمینه مطلب نوشته‌اند و نگرانی موجود نسبت به تحقق این تئوری را به جهان منتقل کرده‌اند.(۵) در ۱۹۵۴م. موشه دایان، وزیر دفاع و وزیر امور خارجه اسبق رژیم صهیونیستی نیز سخن معروفی را گفت که در تاریخ این رژیم به ثبت رسیده است. وی که در مراسم تدفین یکی از دوستان خود که در عملیات یک فلسطینی کشته شده بود، شرکت داشت، گفت: «باید پس از این قوی و سنگ دل باشیم تا شمشیرمان از دستمان گرفته نشود و زندگی‌مان به پایان نرسد»، محتوای این سخن چیزی جز نگرانی صهیونیست‌ها برای حفظ قلمروی رژیم صهیونیستی را نشان نمی‌دهد.(۶) صهیونیست‌ها و نظریه‌پردازان اصلی تشکیل دهنده حکومت رژیم صهیونیستی به خوبی می‌دانستند که تمام مردان و زنانی که با زور سلاح از خانه‌هایشان اخراج شده‌اند در فردایی نه چندان دور به افراد شهادت‌طلبی تبدیل خواهند شد که ممکن است یک صهیونیست یا سازمان صهیونیستی را هدف قرار دهند. این افراد هرگز از مطالبه حقوق خود از رژیم صهیونیستی نخواهند ایستاد و در برابر جور و ستم سکوت نخواهند کرد. نگرانی و ترس از فروپاشی رژیم صهیونیستی حتی در ادبیات این رژیم نیز خود را نشان داده است به طوری که حییم جوری، شاعر مطرح رژیم صهیونیستی در این زمینه چنین می‌گوید: «هر اسرائیلی به همراه چاقویی متولد می‌شود و در نهایت با همین چاقو کشته خواهد شد.» وی می‌نویسد: «خاک اسرائیل هرگز از صلح و ثبات و خوشی سیراب نخواهد شد زیرا این خاک همیشه تابوت‌ مردگان را در قلب خود نگه د‌اشته است.» و می‌افزاید: «هر اسرائیلی آغاز سال نوی خود را با ترس از مرگ آغاز می‌کند.» در اثر ادبی دیگری از یک رمان‌نویس این رژیم به نام ابراهام یهوشوا نیز ترس و نگرانی نسبت به فروپاشی و زوال این رژیم محسوس است. وی در رمان ‌در رویارویی با جنگل به تفسیر حالت‌های روانی شهروندان رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی می‌پردازد.(۷) محتوای اصلی این داستان حالت روحی و روانی حاکم بر یک دانشجوی رژیم صهیونیستی را نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها پس از پاکسازی نژادی ۱۹۴۸م. وی را به عنوان نگهبان یک جنگل تعیین می‌کنند. در این جنگل صندوق ملی یهودیان دفن شده است و محل دفن این صندوق در نزدیکی یک روستای عربی قرار گرفته است که در حمله پاکسازی نژادی صهیونیست‌ها کاملاً ویران شده و تمامی ساکنین آن قتل عام شده‌اند. در این ماجرا دانشجوی رژیم صهیونیستی با یک پیرمرد عرب و دخترش آشنا می‌شود که وظیفه سابق این پیرمرد قبل از حمله صهیونیست‌ها به روستا، نگهبانی از جنگل بود. در این آشنایی دانشجوی صهیونیستی دچار احساسات متناقضی چون احساس ترس از انتقام پیرمرد عرب و تمایل به ادامه دوستی با وی می‌شود. سرانجام در این داستان دانشجوی صهیونیستی فریفته پیرمرد عرب می‌شود و زمام امور را به وی وامی‌گذارد به طوری که ناخواسته به این پیرمرد در به آتش کشیده شدن تمام جنگل به همراه صندوق ملی یهودیان کمک می‌کند. در پایان این داستان زمانی که جنگل به آتش کشیده می‌شود دانشجوی صهیونیستی از تمام احساسات ترس و نگرانی خود رها می‌شود یعنی پس از فروپاشی رژیم صهیونیستی این جوان رژیم صهیونیستی به ثبات روحی دست می‌یابد و به نگرانی‌های خود پایان می‌دهد. ژنرال اندریه بوفر، یکی از فرماندهان فرانسوی که نیروهای فرانسه را در جنگ ۱۹۵۶م. علیه مصر هدایت کرده بود خاطره عجیبی را نقل می‌کند که بی‌ارتباط با اثبات تئوری فروپاشی رژیم صهیونیستی و نگرانی‌های موجود نسبت به زوال آن در نزد صهیونیست‌ها نیست. وی خاطره خود را اینچنین آغاز می‌کند: «در نیمه ژوئن ۱۹۶۷م. یعنی درست چند روز پس از پایان جنگ به همراه اسحاق رابین پروازی را بر فراز منطقه سینا انجام دادیم. منظر نیروهای اسرائیلی که در این جنگ پیروز شده بودند و در حال بازگشت به اسرائیل بودند کاملاً از آن بالا قابل مشاهده بود، در همین حین بود که به رابین گفتم جا دارد که این پیروزی نظامی بزرگ را به شما تبریک بگویم اما پاسخ رابین مرا شگفت‌زده کرد. وی خطاب به من گفت: «در آخر چه چیزی از این پیروزی باقی خواهد ماند؟» در آن زمان بود که من دریافتم که پایان اسرائیل حتمی و قطعی خواهد بود.(۸) واقعیت آن است که هیچ صهیونیستی تمایلی به بررسی موضوع فروپاشی رژیم صهیونیستی و پایان کار آن ندارد اما این تئوری همیشه خود را در بحران‌های سیاسی نشان داده است و همیشه در اوج بحران‌های دولت صهیونیستی مطرح می‌شود. برای نمونه، همزمان با آغاز انتفاضه ۱۹۸۷م. ماریل، سخنگوی شهرک‌نشین‌های صهیونیستی به دولت صهیونیستی هشدار داد که هرگونه عقب‌نشینی از شهرک‌های صهیونیستی حتی اگر به‌صورت یک جانبه انجام گیرد به معنای آن خواهد بود که به دیگر مناطق صهیونیستی نیز تعمیم داده خواهد شد و حتی شامل مناطق ۱۹۴۸م. یعنی مناطق خط سبز اسرائیل نیز خواهد شد. وی در گفت‌وگو با روزنامه اورشلیم‌پست در ۳۰ ژوئن ۱۹۸۸م. اظهار داشت:(۹) «عقب‌نشینی اسرائیل از شهرک‌های اسرائیلی به مثابه ضربه روحی بزرگ به یهودیان است و این برابر با پایان دولت اسرائیل خواهد بود.» موضوع فروپاشی رژیم صهیونیستی بارها و بارها در روزنامه‌های مختلف این رژیم به بحث و گفت‌وگو گذاشته شده است. برای نمونه، یدیعوت آحارانوت بارها مقاله‌هایی با عناوین مختلف برای بررسی این موضوع به چاپ رسانده است. در یکی از این مقاله‌ها یدیعوت آحارونت، می‌نویسد: «برخی از رهبران اسرائیلی حساب و کتاب‌های دقیقی برای فرا رسیدن روز سیاه در تل‌آویو انجام داده‌اند و برای خود ثروت و مال و منال در خارج از اسرائیل مهیا ساخته‌اند. این روز سیاه که هیچ اسرائیلی دوست ندارد به آن فکر کند روز پایان کار اسرائیل است.(۱۰) یاعیل بازمیلاد، یکی از نویسندگان مطرح صهیونیستی مقاله بسیار معروفی را در این زمینه در روزنامه معاریو به چاپ رسانده است در این مقاله بازمیلاد اینچنین آغاز می‌کند: «همیشه این خواب و خیال مرا رنج می‌دهد، بارها سعی کرده‌ام که این فکر را از سر بیرون برم اما هر بار با اتفاق جدیدی روبه‌رو می‌شوم که مرا به این قناعت نفس می‌رساند که چاره‌ای جز این نداریم که با این کابوس وحشتناک زندگی کنیم. باید باور کنیم که اسرائیل پایان خوبی را نخواهد داشت و مرگ سختی در انتظارش نشسته است.»(۱۱) تحلیلگر روزنامه هاآرتص نیز در انتقاد از دولتمردان رژیم صهیونیستی می‌نویسد: «موشه کاتساف، رئیس جمهور اسرائیل مظهر صداقت ما! با اتهام تجاوز جنسی به یک کارمند سابقش روبه‌رو است؛ دان حالوتس، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، مظهر ایثار و از خودگذشتگی ما! چند ساعت پیش از تصمیم‌گیری رهبران اسرائیل برای آغاز جنگ، به دنبال برنامه‌ریزی‌های مالی‌اش است و اوراق بهادارش را از ترس ضرر و زیان‌های احتمالی پس از جنگ می‌فروشد؛ حیم رامون، وزیر دادگستری اسرائیل نیز به دلیل داشتن روابط غیراخلاقی تا مرز استعفا پیش رفت و حال خود اولمرت، مردی که از ژانویه به دلیل سکته مغزی آریل شارون، نخست وزیر شد، آشکارا در انجام مسئولیت‌هایش انحرافاتی داشته است.» پس از نزدیک به گذشت شش دهه از موجودیت رژیم صهیونیستی، این رژیم خود را در یک آزمایش عملی در هرج و مرج صهیونیسم یافته است و در حالی که همسایه‌اش، تشکیلات خودگردان فلسطین یک دولت، بدون کشور مستقل است، این رژیم یک کشور مستقل بدون دولت است! رژیم صهیونیستی هم اکنون توسط رهبرانش اداره نمی‌شود، بلکه با افرادی به غیر از رهبران شناخته شده اداره می‌شود.(12) این روزنامه چاپ رژیم صهیونیستی افزوده است: «اسرائیل تنها منطقه در جهان است که پایتختش از لحاظ جهانی به رسمیت شناخته نشده است و به تنها کشوری در جهان تبدیل شده که دولتش نیز برای مدت طولانی به رسمیت شناخته نمی‌شود. بنابراین تنها راه درست و مناسب این است که صهیونیست‌ها به فکر جایگزین باشند، یعنی دولتی به جز دولت صهیونیسم.» به نوشته این روزنامه، دان حالوتس، رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی به ارتش این رژیم دستور داده بود تا از بمب‌های خوشه‌ای با نهایت احتیاط استفاده کنند و از استفاده از این بمب‌ها در مناطق پرجمعیت بپرهیزند. با وجود این گمان می‌رود توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی از سامانه راکت‌انداز چندگانه (MLRS) استفاده کرده است. هواپیماهای این رژیم هزاران بمب خوشه‌ای را در لبنان مورد استفاده قرار دادند که این تعداد شامل حدود چهار میلیون بمب کوچک است. به دنبال گزارش چاپ شده در هاآرتص درخصوص میزان استفاده از بمب‌های خوشه‌ای، حالوتس، ژنرال صهیونیستی، میشل بن باروچ را مسئول تحقیق درباره استفاده از این نوع بمب‌ها کرد. یافته‌های این تحقیق به حالوتس و ژنرال آویچای مندلبلیت، از ژنرال‌های برجسته ارتش رژیم صهیونیستی ارائه شد. مندلبیت اعلام خواهد کرد که آیا این پرونده‌ باید وارد روند قضایی دادگاه نظامی شود یا خیر. حالوتس بر اساس این یافته‌ها، تصمیم گرفت که یک ژنرال را برای تحقیق درباره علت نافرمانی آشکار فرماندهان ارتش در میدان جنگ، از دستوراتش منصوب کند. هر راکت یا بمب خوشه‌ای می‌تواند شامل چند صد بمب کوچک باشد که در منطقه‌ای با مساحت چند صد متر مربع پخش ‌شود و به محض برخورد با زمین منفجر ‌شوند. از زمان برقراری آتش‌بس در جنگ لبنان در ۱۴ اوت سال 2006م. دست‌کم ۲۲ تن از جمله تعدادی کودک بر اثر بمب‌های کوچک منفجر نشده کشته و ۱۳۴ تن نیز مجروح شده‌اند. حدود ۵۸ هزار بمب‌ کوچک منفجر نشده تا به امروز در ۸۰۰ مکان مختلف در جنوب لبنان و در مناطق پرجمعیت کشف شده است. بر اساس اظهارات فرمانده توپخانه ام.ال.آر.اس، از راکت‌های ام.ال.آر.اس بسیار زیاد استفاده شده است. از آنجا که این راکت‌ها به بی‌دقتی بسیار معروف هستند باید از فاصله ۱۲۰۰ متری هدف پرتاب شوند، مشخص شده است که درصد قابل توجهی از این بمب‌ها منفجر نشده و به مین تبدیل می‌شوند. به همین منظور بیشتر کارشناسان، بمب‌های خوشه‌ای را سلاح‌های بی‌دقت می‌دانند که استفاده از آنها در محیط غیرنظامی ممنوع شده است. به گفته این افسر رژیم صهیونیستی برای جبران بی‌دقتی این راکت‌ها به آنها گفته شده بود: «منطقه را از این بمب‌ها پر کنید.» او اذعان می‌دارد: «ما هیچ راهی برای حمله به یک هدف ایزوله نداشتیم، فرماندهان این امر را به خوبی می‌دانند.» روزنامه ساندی تایمز نیز در این زمینه نوشت : «صرف‌نظر از نتایج تحقیقات، یک گروه از ژنرال‌های با نفوذ سابق خواستار برکناری دان حالوتس رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل شده‌اند.» این مسئله پایان تحقیرآمیزی برای حالوتس خواهد بود.(۱۳) بی‌اعتمادی افکارعمومی رژیم صهیونیستی به حاکمان مسئله دیگری که در مطبوعات رژیم صهیونیستی به عنوان نشانه زوال و فروپاشی دولت صهیونیستی است، کاهش توجه شهروندان به دولتمردان این رژیم است.(۱۴) جیل هافمن در روزنامه اورشلیم‌پست با نوشتن مقاله‌ای تحت عنوان صدای عظیم شکستن کادیما، به بررسی عملکرد این حزب در طول یک سال گذشته می‌پردازد.(۱۵) این نویسنده با اشاره به شکست رژیم صهیونیستی از دولت لبنان عنوان می‌کند که کادیما که معنی عبری آن پیشقدم، پیشرفت و حرکت رو به جلو است در طول این یک سال حرکتی معکوس یعنی از جلو به عقب داشته است. ایهود اولمرت تمام دستاوردهای سیاسی منطقه را از میان برده است و هیچ کدام از توقعات و انتظارات شهروندان رژیم صهیونیستی را برآورده نساخته است. وی معتقد است اولین و شاید مهم‌ترین اشکال اولمرت، انتخاب پرتز به عنوان وزیر دفاع بود که خود اولمرت از این اقدام به‌شدت پشیمان است. این نویسنده تاکید می‌کند که اسرائیل در صدد است تا مشکلات داخلی خود را با کشاندن دامنه جنگ به غزه و لبنان حل نماید. او در تحلیل عملکرد حزب کادیما این موارد را مطرح می‌کند: «۱. عدم وحدت و یگانگی در میان اعضای حزب در زمینه مسائل داخلی و خارجی: این اختلافات به خصوص بین لیوینی (وزیر امور خارجه )، شائول موفاز (وزیر حمل و نقل)، آوی دیچر و اولمرت دیده می‌شود. این اختلاف‌ها نه تنها اولمرت را در سر گمی عجیبی قرار داده است، بلکه هر یک داعیه رهبری بر کادیما را دارند. ۲. عدم کارایی حزب کادیما به اقرار خود اولمرت: وی گفته است که در این یک سال نتوانسته است کشور را مطابق با تصوراتش پیش ببرد. در همین زمینه استراتژیست کادیما عنوان کرده است :کادیما در یک سال گذشته امتحان خود را پس داده و در این امتحان مردود شده است. ۳. ائتلاف ناهمگون اعضای حزب ازگروه‌های سیاسی مختلف که هر کدام از اعضا صرفاً به دنبال منافع شخصی خود هستند: این مسئله نه تنها شکاف را در حزب تشدید می‌کند بلکه شکاف را در جامعه افزایش می‌دهد. به گونه‌ای که بر اساس نظرسنجی اخیر روزنامه هاآرتص ۷۵ درصد از شهروندان، احساس انسجام سابق را ندارند.آنها معتقدند ما به مردمی تبدیل شده‌ایم که به آنچه انجام می‌دهیم اعتقادی نداریم، ما دیگر هیچ ایدئولوژی منسجمی برای یک ملت بزرگ نداریم.(۱۶) ۴. بی‌اعتمادی شهروندان اسرائیلی به اعضای حزب: شهروندان اسرائیلی معتقدند که اولمرت مشکلات خود را مشکل ملی قلمداد می‌کند، در حالی که او یک دروغگو است که بودجه‌هایش فقط بر روی کاغذ وجود دارد. این بی‌اعتمادی، ناامیدی فزاینده‌ای را در میان مردم افزایش داده است، به‌گونه‌ای که ۶۸ درصد مردم امیدی به بهبود وضعیت جامعه ندارند.»(۱۷) در همین زمینه جیلا جملیل از وزرای سابق کابینه گفت :«بسیار خوشحالم که به کادیما نپیوستم زیرا کابینه در افکار عمومی وسیله‌ای برای تباهی ملت اسرائیل تلقی می‌شود.»(۱۸) مارینا سلوکین از اعضای کابینه معتقد است: «در افکار عمومی ما چیزی بیشتر از عروسک خیمه‌شب‌بازی اولمرت نیستیم. نکته مهم اینکه بیشتر مردم برای اعضای کابینه واژه rubber –stamping را که به معنای صحه‌گذار است به کار می‌برند.آنها معتقدند کادیما در مقابل حوادث حیاتی هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد، دولت اسرائیل زمانی برای نشستن و فکر کردن ندارد زیرا به شدت رو به زوال است.»(۱۹) افزون بر این مردم اعتقادی به صلاحیت اخلاقی دولتمردان ندارند، به گونه‌ای که در یک آمار بی‌سابقه ۸۴ درصد مردم معتقدند که با وجود این دولت نه تنها به اهداف ملی‌شان نخواهند رسید بلکه وجهه بین‌المللی خود را هم از دست خواهند داد.(۲۰) جیل هافمن، مقاله خود را با این جمله به پایان می‌رساند: «کادیما در جشن تولد یک سالگی‌اش به جای شنیدن تبریک مردم باید شنونده هورای مردم برای مرگش باشد.» از سوی دیگر،‌ بر اساس فهرستی از مفسدان رژیم صهیونیستی که در اسرائیل منتشر شده است ایهود اولمرت در جایگاه نخست شخصیت‌های معروف رژیم صهیونیستی متهم به فساد مالی قرار دارد. بعد از اولمرت، بنیامین نتانیاهو در مقام دوم و آریل شارون و ایهود باراک نخست وزیران سابق رژیم صهیونیستی در مقام سوم و چهارم قرار دارند. در همین حال، بر اساس تازه‌ترین نظرسنجی که در روزنامه یدیعوت آحارانوت منتشر شده است ۸۰ درصد اسرائیلی‌ها معتقدند فساد مشکل اساسی رژیم صهیونیستی است؛ در حالی که ۷۴ درصد معتقدند فقر مشکل آن است. بر اساس این نظرسنجی بیشتر شهروندن رژیم صهیونیستی به هیچ کسی اعتماد ندارند. در عین حال در نظرسنجی‌ای که توسط روزنامه معاریوی رژیم صهیونسیتی منتشر شد، آمده است ۷۰ درصد شهروندان به رهبران سیاسی و نظامی خود اعتماد ندارند، در حالی که ۵۴ درصد نیز نسبت به باقی ماندن دولت کنونی بر سر قدرت ابراز نگرانی کرده‌اند. بر اساس این نظرسنجی ۶۵ درصد شهروندان نگران ایجاد جنگ غیر منتظره دیگر علیه این رژیم همانند جنگ ۱۹۷۳م. هستند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که تنها ۴۰ درصد شهروندان معتقدند مناخیم بگین، بهترین نخست وزیر در تاریخ رژیم صهیونیستی است. در عین حال ۱۹ درصد دیوید بن گوریون، ۱۸ درصد اسحاق رابین و ۱۴ درصد آریل‌شارون را پس از بگین بهترین نخست وزیر رژیم صهیونیستی می‌دانند. این در حالی است که نام ایهود اولمرت در فهرست این یازده نخست وزیر وجود نداشت. این آمار، سیر نزولی توجه افکار عمومی رژیم صهیونیستی را نسبت به دولتمردان نشان می‌دهد. روی واگنر نیز در مقاله‌ای در روزنامه اورشلیم‌پست با اشاره به عدم امنیت شغلی شهروندان رژیم صهیونیستی، می‌نویسد: « آنچه در اسرائیل شاهد آن هستیم کندی رشد اقتصادی، پایین بودن درآمد ملی و عدم عدالت اجتماعی است. در مقابل، دولتمردان به مصروف ساختن بودجه برای منافع شخصی خود می‌پردازند. او با اشاره به بیکاری هفت هزار نفری کارکنان فرودگاه بن‌گورین، این وضعیت بیکاری را مربوط به همه جامعه دانست.» یوآو ایزاک روزنامه‌نگار رژیم صهیونیستی که در بیشتر مقالاتش به توجیه سیاستمداران این رژیم می‌پرداخت به طور بی‌سابقه‌ای به یکی از منتقدین دولت تبدیل شده است. وی با اشاره به فساد اخلاقی و اداری دولتمداران رژیم صهیونیستی معتقد است شهروندانی که روزی به کادیما رأی دادند هم اکنون در عدم امنیت‌روانی و ناامیدی فزاینده‌ای به‌سر می‌برند و هیچ امیدی به آینده خود ندارند.(۲۱) در همین زمینه روزنامه یدیعوت آحارونت می‌نویسد:(۲۲) «با اتمام جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب‌الله لبنان و ناکامی این رژیم و با توجه به رسوایی‌های اخلاقی رهبران ارشد اسرائیل، انتقادات از سران ارشد رژیم بالا گرفته، به‌گونه‌ای که عموم ساکنان اسرائیل دولت را مسئول ناکامی در جنگ برشمردند و بر همین اساس اولمرت مجبور شد تا کمیته تحقیقی را برای بررسی نحوه عملکرد در جنگ منصوب کند؛ کمیته‌ای که مخالفان معتقدند رهبرانی که برای ریاستش تعیین شده‌اند، باید زیر سؤال قرار گیرند.»(۲۳) بر همین اساس نتایج یک نظرسنجی از شهروندان رژیم صهیونیستی نشان داد که از هر ده اسرائیلی، حدود هفت نفر از عملکرد نخست وزیر خود، ایهود و اولمرت ناراضی هستند. بر اساس نظرسنجی که اخیراً انجام گرفته است از مجموع ۵۰۷ نفر پرسش شونده، ۶۸ درصد از آنان، مخالف عملکرد اولمرت هستند. (۲۴) کاهش محبوبیت اولمرت به دنبال جنگ اسرائیل با حزب‌الله در لبنان آغاز شد، جنگی که بر خلاف محاسبات نخست وزیر نه تنها هیچ دستاوردی به همراه نداشت بلکه باعث مرگ بیش از ۱۵۰ اسرائیلی و اصابت حدود چهار هزار موشک به خاک این رژیم شد. علاوه بر این دست کم ۱۲ هزار هکتار از کشتزار‌های سرزمین‌های اشغالی در آتش سوخت که تنها هفت هزار هکتار از این کشتزارها در اطراف شهرک کریات شمونه قرار داشتند.(۲۵) بر همین اساس جنبش موسوم به آگاه‌سازی دولت و مجموعه‌ای از نظامیان اسرائیلی ذخیره با برگزاری تظاهراتی اعتراض‌آمیز در تل‌آویو خواستار برکناری اولمرت، پرتز و حالوتس به عنوان عاملان شکست ارتش اسرائیل در حمله به لبنان شدند. علاوه بر این این تظاهر کنندگان که حدود سه هزار نفر بودند خواهان تحقیق رسمی و مستقل در مورد ناکامی‌های ارتش اسرائیل در حمله اخیر به لبنان شدند.(۲۶) تظاهر کنندگان در عین حال اعلام کردند که در عملیات نیرو‌های حزب‌الله، اسرائیلی‌ها فاقد تجهیزات مناسب برای در امان ماندن از موشک‌های حزب‌الله بودند. الیاد شراگ مؤسس جنبش آگاه‌سازی دولت گفت: «این همه سردرگمی و دستورات ضد و نقیض در دستگاه حاکمه اسرائیل در جریان حمله به لبنان بی‌سابقه است. اسرائیل تاکنون در تاریخ خود متحمل چنین شکستی نشده است و دولت با سخن گفتن درباره پیروزی یک روز هم برای سرپوش گذاشتن بر شکست خود آرام ننشست. وی از تل‌آویو خواست مسئولیت‌های خود را در این زمینه بر عهده بگیرد.»(۲۷) نکته دیگر اینکه براساس تازه‌ترین نظر سنجی انجام شده در دانشگاه‌های رژیم صهیونیستی، عنوان شده است که سید حسن نصرالله با میانگین ۵/۵ امتیاز از اولمرت با میانگین ۳/۹ امتیاز به عنوان مدیر بهتر و جدی‌تر از ایهود و اولمرت در جنگ اخیر اسرائیل و حزب‌الله معرفی شده است. البته آنها در ادامه مدعی شده‌اند که در زمان صلح، اولمرت بهتر از نصرالله است و در آن خصوص اولمرت با ۴/۶ امتیاز از نصرالله با ۳/۳ امتیاز جلوتر است. علاوه بر این بر اساس جدید‌ترین نظرسنجی‌های انجام شده، ۸۰ درصد اسرائیلی‌ها خواهان کناره‌گیری پرتز از سمت وزارت جنگ هستند(۲۸). و ۷۸ تا ۸۹ درصد از شهروندان رژیم صهیونیستی معتقدند که پرتز باید از سمت فعلی‌اش کناره‌گیری کرده و این سمت را به شخص دیگری واگذار کند تا دیگران بتوانند پخته‌تر با چالش‌های امنیتی رژیم صهیونیستی برخورد کنند. از سوی دیگر، نعوم شلیط پدر گلعاد شلیط سرباز اسیر صهیونیست، با انتقاد شدید از دولت ایهود اولمرت گفت: «دولت اسرائیل می‌خواهد مشکلات دیگرش را از طریق آزادی فرزندم حل کند.» وی افزود: «اسرائیل باید بداند که نمی‌تواند تمامی مشکلاتش را با فلسطینی‌ها از طریق سربازان اسیر اسرائیلی حل کند.» یکی از نمایندگان سابق کنست با انتقاد شدید از عملکرد دولت اعلام کرد، سنگ‌اندازی‌های دولت اولمرت بر سر راه صلح، عامل اصلی تمام بحران‌های موجود در اسرائیل و منطقه است.(۲۹) اوری افنیری، یکی از نمایندگان سابق کنست و رئیس بزرگ‌ترین جنبش صلح در رژیم صهیونیستی در گفت و گو با روزنامه اورشلیم‌پست اظهار داشت: «متأسفانه اشتباه‌های مکرر اسرائیل در زمینه مخالفت با برقراری صلح و نقض قطعنامه‌های بین‌المللی موجود در این زمینه، منجر به آن شده است که کل منطقه از جمله اسرائیل دچار یک بحران جدی و خطرناک شوند.» وی افزود: «با توجه به عملکرد دولت فعلی اسرائیل که عامل اصلی بسیاری از بحران‌سازی‌ها در منطقه بوده است، به اعتقاد من ایهود اولمرت و امیر پرتز باید از پست نخست‌وزیری و وزارت جنگ اسرائیل سریعاً استعفا دهند.» افنیری گفت: «کنست اسرائیل باید در این زمینه بسیار قاطعانه و جدی برخورد کند و منافع ملی اسرائیل توسط نمایندگان کنست بر هر سیاست دیگری برتری داده شود.» وی همچنین با انتقاد از سیاست‌های امریکا گفت: «متأسفانه دخالت‌های امریکا در امور داخلی کشورهای خارومیانه روز به روز گسترده می‌شود و این امر بسیار نگران کننده است بنابراین کشورهای منطقه نیز باید قاطعانه‌تر نسبت به این مورد یعنی دخالت‌های امریکا در خاورمیانه برخورد کنند.» وی همچنین با انتقاد از نظام اطلاع‌رسانی موجود در رژیم صهیونیستی تصریح کرد: «این نظام به طور کامل تحت تسلط دولت است و براساس سیاست‌های دولت عمل می‌کند به گونه‌ای که مانع افشاگری‌های من از سیاست‌های دولت اولمرت در جنگ لبنان شده است و به من اجازه نمی‌دهد که افکار عمومی مردم اسرائیل را نسبت به شکست‌های دولت اولمرت در لبنان و سیاست‌های اشتباه ارتش اسرائیل در این جنگ مطلع سازم.» اوری افزود: «رسانه‌های خبری اسرائیلی هرگز اجازه ندادند که تصویر هزاران تن از مردم اسرائیل در اعتراض به جنگ لبنان توسط رسانه‌های دیگر ضبط و پخش شود و این واقعیت را به عکس آنچه که هست به جهان نشان دادند.» این عضو سابق کنست رژیم صهیونیستی تأکید کرد: «اسرائیل تاکنون دو بار از لحاظ سیاسی شکست سختی در منطقه خورده است، بار اول در قتل عام ۱۹۷۳م. و بار دوم در جنگ ۲۰۰۶م.» ژنرال رئیف شف، از تحلیلگران برجسته روزنامه عبری هاآرتص نیز می‌گوید: «یگان‌های زبده ارتش اسرائیل به جای آموزش و آمادگی برای شرکت در جنگ اخیر با حزب‌الله لبنان وظایف پلیس را انجام می‌دادند که از جمله آن تعقیب و دستگیری فلسطینی‌ها، یورش به شهر‌ها و شهرک‌ها و ایجاد پاسگاه‌های مرزی است.»(30) وی افزود:‌ «سربازان یگان ویژه از شرایط درگیری‌ها در جنوب لبنان، غافلگیر شدند و نتوانستند خود را با این شرایط تطبیق دهند، به همین دلیل این مسئله در عملکرد نظامی آنها تأثیر گذاشت.» از سوی دیگر آمنون آبراموویچ، از تحلیلگران ارشد شبکه دوم تلویزیونی اسرائیل گفت:‌ «ارتش ۳۰ گردان در کرانه باختری و ۱۰ گردان در نوار غزه در اختیار دارد.»(۳۱) وی در ادامه از وزیر جنگ و رؤسای ستاد مشترک سابق ارتش رژیم صهیونیستی به دلیل بی‌توجهی به مشکلات موجود انتقاد کرد و بیان داشت: «اشغالگری‌های اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه موجب کشته شدن نیروهای ارتش و از بین ‌رفتن توان آنها می‌شود.» ژنرال‌های رژیم صهیونیستی همچنین ایجاد تغییرات در ساختار سیاست سربازگیری ارتش را با توجه به جنگ اخیر علیه مقاومت لبنان خواستار شدند. آنها معتقدند که انتفاضه الاقصی بسیار سازمان یافته‌تر عمل می‌کند و تأثیر منفی بر توان رزمی ارتش رژیم صهیونیستی داشته است.(۳۲) براساس یک نظرسنجی جهانی که توسط سیمون آنهولت، مشاور دولت انگلیس و با همکاری موسسه گلوبال مارکت اینسایت صورت گرفته است، رژیم صهیونیستی، در مقایسه با ۳۵ کشور دیگر، از بدترین وجهه برخوردار است. طبق این نظرسنجی مشخص شد که رژیم صهیونیستی از بدترین وجهه در جهان و در میان شهروندانش برخوردار است. این نظرسنجی که بر روی ۲۵ هزار تن صورت گرفت، کشورهای مختلف را به لحاظ سرمایه‌گذاری، فرهنگ، صادرات، میراث ملی، گردشگری، نوع اداره حکومت و مهاجرت مورد ارزیابی قرار داده بود که رژیم صهیونیستی در تمام این زمینه‌ها در ردیف آخر قرار داشت. براساس این نظرسنجی، امریکایی‌ها رژیم اشغالگر قدس را در زمینه صلح و امنیت جهانی در مرتبه آخر قرار داده‌اند. مصری‌ها اعلام کرده‌اند که رژیم صهیونیستی به استثنای علوم و فناوری در بقیه زمینه‌ها چندان کشور خوش‌نامی نیست و بر همین اساس، کمیته‌های تحریم سندیکاهای شغلی در اسکندریه مصر، تبلیغاتی را در راستای احیای طرح تحریم خرید کالاهای رژیم صهیونیستی آغاز کرده‌اند.(۳۳) این کمیته‌ها فهرست‌‌هایی از تولیداتی که وارد مصر می‌شود، تهیه کرده‌اند و خرید آنها را به زودی متوقف خواهند کرد. این طرح تحریم ضمن اینکه شامل تحریم خرید کالاهای رژیم صهیونیستی می‌شود، روابط تجاری با شرکت‌هایی که از این رژیم حمایت می‌کنند را نیز شامل می‌شود. مسئله دیگر که نشان از زوال دولت صهیونیسم دارد و مطبوعات این رژیم به آن پرداخته‌اند، بحران داخلی و اختلاف در طبقه حاکمه رژیم صهیونیستی و شکاف استراتژیک در این جامعه است. روزنامه هاآرتص در این زمینه می‌نویسد:(۳۴) «پیامد‌های جنگ بر ضد لبنان سبب بروز بحران داخلی و اختلاف در طبقه حاکمه اسرائیل شده است و فساد و رسوایی اخلاقی، ساختار سیاسی و نظام حاکم بر اسرائیل را فرا گرفته است. حزب کادیما از درون و بیرون در معرض انتقاد قرار گرفته و برای اولین بار فرماندهان نظامی و افسران و نیرو‌های ذخیره ارتش شورش یا تمرد را آغاز کرده‌اند و خواهان انحلال دولت و اجرای تحقیقات وسیعی برای شناختن میزان کوتاهی و تقصیر در جنگ لبنان می‌باشند. این مسئله را می‌توان در گفته‌های یوفال دیکسن، رئیس دستگاه سرویس امنیت داخلی اسرائیل به عنوان یکی از قوی‌ترین دستگاه‌های صاحب نفوذ در اسرائیل مشاهده کرد.» وی چندی پیش به صراحت اظهار داشت: «ساختار اسرائیل در جریان جنگ از هم پاشید و همچنین انتقاد‌هایی درباره عملکرد نظامی و تردید در اتخاذ تصمیم‌ها آشکار شد و نظامیان بدون آب یا غذا در جبهه و زخمی‌ها در میدان نبرد رها شدند.»(۳۵) موشه آرنز، وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی نیز طی سخنانی در انتقاد از عملکرد دولت اولمرت نخست‌وزیر این رژیم تأکید کرد: «ارتش اسرائیل در جنگ اخیرش علیه لبنان شکستی خورد که در تاریخ جنگ‌های این کشور سابقه نداشته است و می‌توان آن را مثال زدنی دانست.» البته فراتر از این موارد هزینه‌های چندمیلیاردی جنگ و بازسازی ویرانی‌های ناشی از آن، پیش روی رژیم صهیونیستی قرار دارد که کابینه اولمرت خواهان افزودن این هزینه‌ها به بودجه این رژیم خواهد شد و این امر به معنای قربانی کردن اموالی است که دولت اولمرت وعده هزینه کردن آن را برای اقشار فقیر و کم درآمد داده بود. این در حالی است که ارتش نیز خواستار سلاح‌های جدید به ارزش ۲۸ میلیارد شیکل در طول چهار سال شده است. این امر میزان بودجه نظامی را به ۵۲ میلیارد شیکل افزایش خواهد داد که بالاترین بودجه در تاریخ این رژیم به شمار می‌رود. علاوه براین فشار‌ها، ارتش در نظر دارد تا از وزارت خزانه‌داری این رژیم ۱۰ میلیارد شیکل دیگر به عنوان بودجه مکمل درخواست کند که بخش اعظم آن به بخش اطلاعات ارتش و به منظور بهبود ساختار آن اختصاص داده خواهد شد. افزون بر این، این وزارتخانه خواستار ۱۱ میلیون شیکل به عنوان مبلغ هزینه شده در جهت مهمات و سوخت و همچنین برای ذخیره در طول جنگ شده است. مقام‌های وزارت جنگ و سیاستمداران رژیم صهیونیستی، ضعف اطلاعات نظامی این رژیم را عامل شکست در پیش‌بینی فجایع این جنگ دانسته‌اند.(۳۶) باید به این مشکلات که سبب بحران داخلی و اختلاف در طبقه حاکمه رژیم صهیونیستی شده است، رسوایی‌های اخلاقی، مالی و اداری را هم اضافه کرد. علاوه بر این، شکاف استراتژیک در جامعه صهیونیستی بحران مذکور را حادتر کرد.(۳۷) در این راستا، بسیاری از مردم به علت ناامیدی از نتیجه جنگ اخیر در لبنان، نسبت به توان متخصصان سیاسی خود تردید دارند زیرا معتقدند که استراتژی رهبران کنونی نسبت به پایه‌گذاران رژیم متفاوت است. شروع جنگ به رهبری ایهود اولمرت که یک نخست وزیر ۶۰ ساله از نسل جدا از پایه‌گذاران رژیم صهیونیستی است، این بحث را در جامعه برانگیخت که آیا بهترین افراد نسل جدید وارد زندگی سیاسی می‌شوند یا خیر؟ به نوشته روزنامه واشنگتن‌پست، الیاد شراگا، رئیس یکی از جنبش‌های صهیونیستی گفته است: «ما چطور رهبری خود را به چنین افرادی که جدا از نسل ما هستند واگذار کرده‌ایم؟ ما این سؤال را از خود می‌پرسیم که چگونه این امر برای ما اتفاق افتاد؟» موضوع زوال رژیم صهیونیستی تنها مورد بحث رسانه‌های داخلی این رژیم نیست بلکه برخی از روزنامه‌ها و مجله‌های مطرح جهان چون نیوزویک نیز در این باره مطلب نوشته‌اند. نیوزویک با به تصویر کشیدن ستاره رژیم صهیونیستی و گذاشتن علامت سؤالی در وسط این ستاره می‌نویسد:‌ «آینده اسرائیل چگونه است؟ آیا اسرائیل حق بقا دارد و آیا می‌تواند بقای خود را تضمین کند؟ دولت یهودی اسرائیل به چه بهایی می‌تـواند حق بقای خود را تضمین کند؟»(۳۸) اما آبراهام بورج، یکی دیگر از نویسندگان صهیونیستی در روزنامه یدیعوت آحارونت می‌نویسد:(۳۹) «طرح صهیونیست‌ها برای تشکیل امپراطوری مستقل اسرائیل به پایان راه رسیده است و فرزندان ما این فرصت واقعی را دارند که به عنوان آخرین نسل از نسل صهیونیست‌ها قرار گیرند.» زمانی که دادگاه لاهه حکم نهایی خود را درباره دیوار حائل و عدم مشروعیت آن صادر کرد بسیاری از روزنامه‌های داخلی رژیم صهیونیستی با عنوان‌های متنوع، موضوع پایان طرح صهیونیست‌ها برای تشکیل کشور صهیونیستی را بررسی کردند. حال بهتر است پس از مرور اظهارات مستند مقامات مسئول و نویسندگان مطرح رژیم صهیونیستی در زمینه طرح زوال و فروپاشی این رژیم، به اصل موضوع این تحلیل بازگردیم که چرا صهیونیست‌ها معتقدند، پایان اسرائیل به زودی فرا خواهد رسید. دلایل این امر بسیار متعدد است. برای نمونه صهیونیست‌ها از همان آغاز می‌دانستند که سرزمین‌های مقدس متعلق به مردم عربی بوده و آنان صدها سال پیش ساکن این مناطق بوده‌اند و این سرزمین‌ها متعلق به آنان است. این تجربه در تاریخ به ثبت رسیده است که، در طرح‌های استعماری که طی آن ساکنین اصلی مناطق کاملاً از بین رفته باشند امید به موفقیت در طرح وجود دارد، اما طرح‌های استعماری که با وجود و حضور ساکنین اصلی آن مناطق به مرحله اجرا گذاشته شود حکم شکستشان از همان آغاز مشخص است. طرح‌های اول شامل کشورهایی چون امریکا و استرالیا می‌شود اما طرح صهیونیست‌ها برای تشکیل کشور اسرائیل در گروه دوم تعریف می‌شود. یوری افینری، یکی از اعضای سابق کنست و نویسنده مطرح رژیم صهیونیستی از جمله کسانی بود که از همان آغاز با طرح صهیونیست‌ها و نحوه‌ی تشکیل کشور مستقل اسرائیل براساس نقشه‌های آنها مخالف بود. وی برای مقابله با طرح‌های صهیونیست‌ها مجله هاعولام هزه یعنی (این جهان) را تشکیل داد و سیاست‌های صهیونیست‌ها را مورد انتقاد قرار ‌داد. وی با انتشار کتابی به نام اسرائیل بدون صهیونیسم می‌نویسد: «وجود اسرائیل براساس طرح صهیونیست‌ها محکوم به فنا است زیرا این اسرائیل تشکیل شده حاضر نخواهد شد که اعتراف کند، سرزمین موعود متعلق به اعرابی است که صدها سال در آن ساکن بوده‌اند. صهیونیست‌ها می‌خواهند براساس طرحی به تشکیل اسرائیل اقدام کنند که سابق بر این توسط فرانک‌ها در جنگ صلیبی چهارم و در ۶۰۱ هـ.ق به اجرا گذاشته شد. پایان این طرح چیزی جز شکست و فروپاشی امپراطوری فرانک‌ها در سرزمین‌های مقدس نبود.» فرانک‌ها در جنگ صلیبی چهارم مسیر خود را از حمله به مصر به سوی فلسطین تغییر دادند و با به اشغال درآوردن بخشی از این مناطق حکومت خود را تحت نام مملکت فرانک‌ها آغاز کردند. افنیری در ادامه این کتاب خود می‌آورد: «فرانک‌ها توانایی انجام هر چیزی را داشتند جز توانایی زندگی کردن در آرامش و صلح و امروز اسرائیل می‌خواهد این تجربه شکست خورده فرانک‌ها را با انجام برخی تغییرات جزئی به اجرا درآورد. امپراطوری فرانک‌ها در سرزمین‌های مقدس بیش از دو نسل طول نکشید. پس از آن این امپراطوری مسیحی صلیبی که مسیر صعودی را در کسب پیروزی و قدرت اقتصادی و نظامی طی می‌کرد در شیب نزول و افول قرار گرفت. اختلافات طوایف مسیحی فرانکی که حامل فرهنگ غرب بودند با طوایف مسیحی شرقی که حامل فرهنگ شرق بودند بالا گرفت و همین اختلافات، امپراطوری فرانک‌ها را تضعیف کرد و قدرت و رهبری این امپراطوری پس از نسل اول به نسل دوم سپرده شد با این تفاوت که این نسل، نسل بسیار ضعیف و ناتوانی بود و سرنوشت شکست، فروپاشی و بالاخره انقراض برای امپراطوری فرانک‌ها در سرزمین‌های مقدس را رقم زد. اکنون اسرائیل در حال انجام این تجربه شکست خورده است و نباید انتظاری جز شکست برای طرح‌های صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی داشته باشیم.» شلومو رایع یکی دیگر از نویسندگان رژیم صهیونیستی درباره طرح صهیونیست‌ها برای تشکیل رژیم اینچنین می‌نویسد:«امروز و به‌خصوص پس از جنگ ششم رژیم صهیونیستی با لبنان و ایستادگی مردم این کشور و در هم کوبیده شدن اسطوره ارتش رژیم صهیونیستی در مقابل نیروهای مقاومت اسلامی لبنان، شمارش معکوس زوال و فروپاشی آن آغاز شده است.»(۴۰) در همین زمینه، دولتمردان رژیم صهیونیستی برای نجات از بحران زوال و فروپاشی به راهکارهای داخلی و بین‌المللی روی آورده‌اند. از جمله راهکارهای داخلی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:(۴۱) ۱. مسکوت گذاشتن طرح هم‌گرایی؛ ۲. سیاست جدید شهرک‌سازی؛ ۳. افزایش بودجه نظامی؛ ۴. روی آوردن به راهکارهای سیاسی در مقابل راهکارهای نظامی؛ و ۵. تلاش اولمرت برای تغییر نظام قدرت در رژیم صهیونیستی، به منظور افزایش قدرت دولتی در برابر منتقدین داخلی. در این زمینه مسئولان نزدیک به ایهود اولمرت فاش کردند که وی در فکر تغییر نظام قدرت رژیم صهیونیستی است.به گفته این مقامات ایهود اولمرت معتقد است که نظام قدرت فعلی در رژیم صهیونیستی مشکلاتی را در برابر اقدامات دولتش ایجاد می‌کند و وجود ۳۱ دولت در این کشور از ۱۹۴۸م. بیانگر آن است که به دلیل اختلا‌ف‌های موجود، هر دولت بیش از دو سال عمر نمی‌کند. از لحاظ حقوقی نیز اولمرت برای هر گونه تغییر در قانون اساسی نیازمند ۶۱ رأی از کنست است.(۴۲) در این راستا، اویگدور لیبرمن، رئیس حزب ئیزرائیل بیت نو هم پیش از این خواستار تغییر نظام قدرت در رژیم صهیونیستی از نظام پارلمانی به نظام ریاست جمهوری شده بود. وی معتقد است که نظام ریاست جمهوری، نخست وزیر را در توافقنامه‌های مربوط به گروه‌های ائتلافی آزاد می‌گذارد و به وی فرصت اجرای برنامه‌هایش را می‌دهد. از دیگر راهکارهای رژیم صهیونیستی می‌توان به، پیوستن لیبرمن به کابینه این رژیم اشاره کرد. در این زمینه روزنامه القدس العربی با ارائه تحلیلی تحت عنوان ‌تحولات جدید دولت اسرائیل بوی جنگ و خشونت می‌دهد می‌نویسد:(۴۳) «نگرانی بسیاری از کشورهای منطقه و بدبینی بسیاری از تحلیل‌گران نسبت به پیوستن لیبرمن به دولت اولمرت بدان معنی نیست که دولت فعلی ائتلافی که از دو حزب کادیما و کارگر تشکیل شده است دولت معتدل و صلح‌دوستی است و سیاست‌گذاری‌هایش با در نظر گرفتن اولویت برقراری صلح در منطقه تعریف می‌شود. این دولت ائتلافی بیش از آنکه حزب ئیزرائیل بیت‌نو به رهبری لیبرمن به آن بپیوندد نیز دولت تندرویی بوده است، دولتی که وارث شارون و طرح‌های شیطانی وی در نوار غزه و کرانه باختری می‌باشد. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی معتقدند که موافقت دولت اولمرت در پیوستن تندترین و اصول‌گراترین چهره صهیونیستی به این دولت به دلایل خاص انجام گرفته است که در رأس این دلایل، تقویت حکومت فعلی در برابر امواج ا



    مقالات مجله
    نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
    شماره مطلب: 10678
    دفعات دیده شده: ۱۵۰۸ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش