-
بازتاب روانی تجاوز نظامیان انگلیسی به مرزهای ساحلی ایران
شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۶ ساعت ۱۱:۳۷
چکیده: رشد ارتباطات در جهان در حال توسعه، نمایانگر نیروی کلیدی گسترش جهانی فرایندهای روانی بهمنظور اثرگذاری به مخاطبان است. عملیات روانی و فناوریهای مرتبط با آن نمود ابزار قدرت کمهزینه و بسیار منظم و قاعده هنری است که در میان صاحبان قدرت محبوبیت دارد. دسترسی تمامی مردم و حتی گروههای کوچک به توانایی عملیات روانی آنها را صاحب اقتداری نامتناسب با جایگاه آنها میکند از سوی دیگر، در حال حاضر امنیت ملی غرب و به ویژه کشورهای سلطهگر مانند امریکا و ا
چکیده: رشد ارتباطات در جهان در حال توسعه، نمایانگر نیروی کلیدی گسترش جهانی فرایندهای روانی بهمنظور اثرگذاری به مخاطبان است. عملیات روانی و فناوریهای مرتبط با آن نمود ابزار قدرت کمهزینه و بسیار منظم و قاعده هنری است که در میان صاحبان قدرت محبوبیت دارد. دسترسی تمامی مردم و حتی گروههای کوچک به توانایی عملیات روانی آنها را صاحب اقتداری نامتناسب با جایگاه آنها میکند از سوی دیگر، در حال حاضر امنیت ملی غرب و به ویژه کشورهای سلطهگر مانند امریکا و انگلیس، کاملا وابسته به اقناع افکار و در بسیاری از موارد فریب افکارعمومی است، از آنجایی که دکترین عملیات روانی جمهوری اسلامی بر اساس آموزههای دینی و اسلامی مبتنی بر روشنگری و اشاعه کلام حق است. این مقاله به دنبال بیان زوایای تاریک و نهان دستگیری متجاوزان انگلیسی به سرزمین جمهوری اسلامی است و در نهایت اهمیت و قابلیتهای عملیات روانی خودی و دشمن و پیامدهای آن در عرصه جامعه و نظام بینالملل مورد بررسی قرار میگیرد. واژگان کلیدی: عملیات روانی، جنگ تحقیر، انگلیسی، مرزداران دریایی، اقناع. مقدمه انگلستان به عنوان استعمار پیر و یکی از قدرتهای جهانی در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی، بیش از دویست سال خاورمیانه را زیر سلطه و استعمار خود قرار داد. این کشور که از آن به روباه پیر یاد میشود، با تجاوز به تمامیت ارضی و ظلم و تعدی به حقوق مردم کشورمان و همچنین حمایت از حکام مستبد و دستنشانده، زخمهای التیام ناپذیری را در تاریخ معاصر ایران، بر جای گذاشت. بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم در نقش متحد استراتژیک امریکا، مرحلهای دیگر از حیات سلطهگرایانه خود را آغاز کرد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و متعاقب آن تلاش امریکا برای ساماندهی نظم یکجانبهگرایانه، استعمار پیر را بر آن داشت تا تجدید حیات استعماری خود را پیگیری کند. مقابله با بیداری اسلامی، تسلط بر منابع منطقه و ساخت خاورمیانه جدید که از الزامات نظم یکجانبهگرایانه بود، امریکا و انگلیس را به لشکرکشی به خلیج فارس و اشغال عراق وادار کرد. پس از اشغال عراق، انگلیسیها به شیوههای مختلف به مرزهای هوایی و دریایی جمهوری اسلامی تجاوز کردند. در دی ماه 1383 ، هشت نفر از نظامیان این کشور با ورود به آبهای سرزمینی ایران توسط نیروی دریایی سپاه دستگیر، که پس از عذرخواهی و متعهد شدن دولت انگلیس، آزاد شدند. با تجاوز پانزده نظامی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در سوم فروردین 1386، نقض حریم آبهای ایران توسط انگلیس، شکل جدید و پیچیدهای به خود گرفت. این رویداد، از دستگیری متجاوزان تا آزادی آنها و وقایع پس از آن، حاوی نکات بسیار حائز اهمیت و در نوع خود جالب و عبرتآموز است که مطالعه و بررسی مجدد آن اثربخش خواهد بود. این مقاله زمینههای شکلگیری، ابعاد واقعه و چیستی و چرایی آن را به اختصار مورد بررسی و مداقه قرار داده است. روایت تجاوز به آبهای ایران و دستگیری نظامیان انگلیسی در نخستین ساعات روز جمعه سوم فروردین 1386، برابر با 23 مارس 2007 میلادی، مرزداران دریایی جمهوری اسلامی ایران در حال کنترل حریم سرزمینی ایران در خلیج فارس و دهانه اروندرود بودند که جدا شدن دو فروند قایق از ناو جنگی اچ.ام.اس کورنوال از نوع فریگیت 99 را ثبت و گزارش کردند. دو شناور انگلیسی از نوع جیمینی سریعالسیر و حامل 15 نظامی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا (7 تفنگدار دریایی و 8 ناوی) بودند. نظامیان انگلیسی علاوه بر مجهزبودن به انواع سلاحهای سبک، سیستمهای مخابراتی و ردیابی، از سوی بالگردهای نظامی متعلق به ناو F99 نیز حمایت میشدند. شناورهای مذکور که همچنان در کنترل دوربینهای مرزبانان ساحلی بودند، خود را به یک شناور هندی که به مقصد عراق در حرکت بود نزدیک کردند. شناور هندی به دلیل حرکت در حالت مد دریا، وارد آبهای سرزمینی ایران شده بود که نیروهای انگلیسی آن را متوقف، و بازرسی کردند. پس از ثبت مختصات شناورهای انگلیسی (E4511/48 ، N519/29) توسط گشت دریایی و محرز شدن تجاوز آنان به آبهای سرزمینی ایران، قایقهای تندروی مرزداران دریایی به محل اعزام شدند و طی عملیاتی شجاعانه، شناورهای انگلیسی را به محاصره خود درآورند و در کمترین زمان و با اقتدار کامل، تفنگداران نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا را به تسلیم وادار کردند. در این هنگام یک فروند بالگرد جنگی از روی عرشه ناو جنگی کورنوال F99 به پرواز درآمد تا نیروهای انگلیسی بازداشت شده را نجات دهد. اما وقتی لوله توپ قایق تندرو به سوی این بالگرد جنگی نشانه رفت، بالگرد مهاجم عقبنشینی کرد و متجاوزان دستگیر شده بههمراه قایقهایشان بهسوی پایگاه دریایی حرکت داده شدند. درپی دستگیری نظامیان بریتانیا، دولت این کشور برای فرار از پاسخگویی در برابر نقض آشکار حریم آبهای سرزمینی ایران، به عملیات روانی و دروغپردازی متوسل شد. آنها با استناد به نقشهای ساختگی، اعلام داشتند که قایقهای انگلیسی در آبهای عراق و در حال انجام مأموریت سازمان ملل، توسط ایرانیها دستگیر شدهاند. اما بلافاصله کرگ موری یکی از دیپلماتهای سابق انگلیس در پایگاه اینترنتی باری لاند، در تحلیلی با عنوان نقشه قلابی انگلیسیها، با افشای دروغپردازی لندن نوشت: «من با این نقشهها آشنا نبودم. ولی با مطالعه و بررسی آنها به هراس افتادم. زیرا مرزهای ساختگی که به نمایش گذاشتند دو اشکال اساسی و حقوقی داشت. نخست آنکه مرزهای ایران و عراق که در این نقشهها مشخص شده بود، حقیقی نبود. تنها دولتهای ایران و عراق میتوانند درباره مرزهایشان دوطرفه توافق کنند و آنها هرگز این کار را در عراق انجام ندادهاند. بنابراین نقشه منتشر شده انگلیسیها جعلی است. دوم اینکه هم ناو کورنوال و هم محل حادثه به مرزهای خاکی ایران نزدیکتراند. بنابراین، مرزهای ترسیم شده در نقشه انگلیسیها واقعی نیست.» علاوه بر این، فرمانده گارد ساحلی عراق در گفتگو با شبکه العالم با تأکید بر تجاوز انگلیس به آبهای ایران گفت: «حضور کشتی نیروی دریایی انگلیس در مناطق هممرز سواحل ایران، برای مقامات عراق سؤال برانگیز است.» وی در ادامه اظهار داشت: «از حضور نیروهای انگلیسی در این منطقه تعجب میکنم. زیرا مسئولیت حفاظت آن به عهده نیروهای امریکایی است و انگلیسیها نمیتوانند در این منطقه حضور یابند.» این فرمانده عراقی در عین حال تصریح کرد که «هیچ نشانهای دال بر تعرض مرزبانان ایرانی به آبهای سرزمینی عراق ثبت نشده و بازداشت نیروهای انگلیسی خارج از محدوده تحت کنترل نیروهای عراقی صورت گرفته است.» همچنین بررسی اطلاعات دستگاههای موقعیتیاب (جی.پی.اس) شناورهای انگلیسی، علاوه بر اثبات حضور این شناورها در داخل آبهای سرزمینی ایران در زمان دستگیری، نشان میداد که شناورهای انگلیسی پیشتر نیز حریم آبهای ایران را در شش نقطه دیگر نقض کرده بودند. برابر نوشته روزنامه واشنگتن پست، سخنگوی وزارت دفاع انگلیس در مصاحبه خود اظهار داشت: «ناو فریگیت کورنوال در فاصله 4 تا 8 مایلی دو قایق انگلیسی قرار داشت و به علت عمق کم دریا، قادر به حرکت به سمت محلی که قایقهای اعزامیاش قرار داشتند، نبوده است.» این اظهارات بهترین مدرکی است که نشان میدهد قایقهای انگلیسی به حریم آبهای سرزمینی ایران تجاوز مسلحانه کردهاند. علاوه بر این روزنامه گاردین فاش کرد که در روزهای نخستین دستگیری نظامیان متجاوز، انگلیسیها از مقامات عراقی برای مشخص کردن مرزهای دقیق در آبهای عراق کمک خواسته بودند و این موضوع نشان میدهد که لندن به آنچه پیشتر و علنی اعلام کرده بود، اطمینان نداشت. بازخوانی سناریوی امریکا و انگلیس علیه ایران پس از بازداشت نظامیان انگلیسی و تمرکز بیشتر بر تحرکات و اقدامات امریکا و انگلیس علیه جمهوری اسلامی، مشخص شد که نظام سلطه درصدد بود تا ضمن تنگ کردن حلقه محاصره، از ورود ایران به باشگاه هستهای جهان و تولید سوخت هستهای در مقیاس صنعتی جلوگیری کنند. آنها برای رسیدن به این هدف و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، سه اقدام را مدنظر قرار داده بودند: 1. تصویب قطعنامه 1747 توسط شورای امنیت علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران؛ 2. افزایش توان نظامی امریکا و انگلیس در منطقه خلیج فارس و برگزاری رزمایش دریایی در منطقه؛ 3. انجام عملیات ایذایی در آبهای سرزمینی ایران. نظام سلطه با تصویب قطعنامه 1747 از یکسو تلاش کرد تا این چنین القاء کند که اجماع جهانی علیه ایران در حال شکلگیری است و از سوی دیگر، بستر را برای اعمال محدودیت و فشار بیشتر به جمهوری اسلامی ایران فراهم کند. بنابراین امریکا و انگلیس در مرحله نخست سناریوی خود سعی داشتند تا این پیام را به مخاطب ایرانی (مسئولین و افکارعمومی) القاء کنند که حلقه محاصره اقتصادی و انزوای سیاسی ایران در حال تنگتر شدن است. آنها در دومین مرحله از بازی طراحی شده، ضمن گسیل دو ناو هواپیمابر، چندین شناور مینروب و جنگی به منطقه خلیج فارس و پوشش خبری گسترده آن، تلاش کردند شمهای از اقدامات نظامی علیه ایران را القاء کنند. رزمایش دریایی در منطقه که سخنگوی یگان پنجم دریایی امریکا، برگزاری آن را خبر داده بود ، به مخاطب و جامعه هدف اینگونه القاء میکرد که به موازات تنگ شدن حلقه محاصره اقتصادی و انزوای سیاسی، محاصره و اقدامات نظامی علیه ایران نیز افزایش مییابد. از دیدگاه آنها برگزاری رزمایش دریایی از یکسو شرایط را برای اثربخش کردن قطعنامه 1747 فراهم میکرد و از سوی دیگر منجر به ظهور و بروز دوگانگی و تعارض در فضای داخلی ایران بر سر موضوع انرژی هستهای میشد. اجرای عملیات ایذایی در آبهای سرزمینی ایران، سومین مرحله از سناریوی طراحی شده توسط امریکا و انگلیس بود. آنها در این مرحله اهداف زیر را دنبال میکردند: 1. سنجش میزان حساسیت جمهوری اسلامی ایران؛ 2. سنجش میزان آمادگی دفاعی ایران؛ 3. شکستن اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی؛ 4. تضعیف روحیه نیروهای مسلح ایران. بنابراین ورود ناو کورنوال در چنین شرایطی، ناظر بر بازی انگلیس در سناریوی مذکور بود. در این زمینه کاپیتان کریس ایر، فرمانده تفنگداران دریایی دستگیر شده، یک هفته قبل از 23 مارس (زمان تجاوز به آبهای ایران)، در مصاحبه با شبکه اسکای نیوز تصریح کرده بود که مأموریت نظامیان بریتانیایی، جمع آوری اطلاعات درباره ایران است. وی اظهار داشت: «ما اطلاعات جاسوسی را جمعآوری میکنیم این اطلاعات تمام فعالیتهای ایران در منطقه را شامل میشود. زیرا ما به منطقه حائل با ایران بسیار نزدیک هستیم.» دس براون وزیردفاع انگلیس نیز در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به ورود غیرقانونی نظامیان متجاوز انگلیسی به آبهای ایران گفت: «جمعآوری اطلاعات جاسوسی در عملیات نظامی، امری عادی است و نیروهای انگلیسی به جمعآوری تمام اطلاعات لازم نیاز دارند تا محیطی را که در آن فعالیت میکنند بهخوبی بشناسند.» وی ادعا کرد که سازمان ملل متحد، اجازه جمعآوری اطلاعات از محیطی را که این افراد (نظامیان) در حال فعالیت بودند، به آنها داده است. حلقه تکمیلی سناریو امریکا و انگلیس برای تأثیرگذاری بیشتر سناریوی خود و وادار کردن جمهوری اسلامی ایران به تغییر رفتار در موضوع هستهای، به عنوان حلقه تکمیلی بازی طراحی شده، عملیات روانی پردامنهای را در دستور کار قرار دادند. آنها پالسها و پیامهایی مبنی بر تهدید به اقدام نظامی علیه ایران را ارسال کردند. این پیامها و فضاسازیهای روانی- تبلیغاتی، آنچنان مورد توجه برخی از کشورها و رسانهها قرار گرفت که وزارت خارجه روسیه با صدور بیانیهای، ضمن پیشبینی طرح حمله امریکا به ایران در 6 آوریل، عواقب خطرناک آن را به واشنگتن گوشزد کرد. همچنین برخی از خبرگزاریها عملیات نظامی نیروهای ائتلاف (امریکا و انگلیس) را با عنوان عملیات نیش مورد تأکید قرار دادند. اما در این میان ورود تفنگداران نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا به آبهای ایران برای بازرسی کشتی هندی و دستگیری آنها توسط مرزداران دریایی، سناریو و بازی طراحی شده امریکا و انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران را برهم زد و معادلات جدیدی را بهوجود آورد. حجت الاسلام محسنی اژهای، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در این خصوص گفت: «موضوع بازداشت متجاوزان انگلیسی، یکی از الطاف خفیه الهی بود و این لطف خداوند بوده است که درست در زمان تشدید جنگ روانی دشمن که میخواست از صدور قطعنامه دوم حداکثر سود را ببرد، این حادثه پیش آمد و با هوشیاری و اقتدار جمهوری اسلامی فضای جنگ روانی قطعنامه از بین رفت.» البته در کنار تحلیل ارائه شده، دو دیدگاه متفاوت نیز از طریق رسانههای خارجی و برخی تحلیلگران مطبوعاتی داخل مطرح شده است. دیدگاه اول که از طریق تحلیلگران خارجی مطرح شد و هدف آن زمینهسازی برای تشدید فشار علیه ایران بود، سعی داشتند این فرضیه را ثابت کنند که دستگیری و بازداشت نیروهای انگلیسی توسط مرزبانان ایران، یک سناریوی ایرانی بوده است. از نظر این تحلیلگران، جمهوری اسلامی ایران با پهن کردن تور برای انگلیسیها قصد داشت با کوچکترین نقض حریم آبهای ایران، آنها را بازداشت و از این رهگذر اهداف زیر را دنبال کند. 1. زیر فشار قراردادن غرب برای گرفتن امتیاز بیشتر؛ 2. مقابله با صدور احتمالی قطعنامه جدید و اجرای عملیات پیشدستانه؛ 3. آزادسازی دیپلماتهای خود در عراق؛ 4. افزایش قیمت نفت. اشکالات این تحلیل زیاد است. زیرا جمهوری اسلامی ایران در عمل نشان داد که مسئله دستگیری تفنگداران انگلیسی به موضوع هستهای و گروگانهای ایرانی دربند امریکاییها در عراق هیچ ارتباطی ندارد. خانم مارگارت بکت وزیر خارجه انگلیس در سخنرانی خود در پارلمان این کشور گفت: «مقامات ایرانی به ما اطمینان دادهاند که بین این ماجرا و مسائل دیگر، چه منطقهای و چه بینالمللی هیچ ارتباطی وجود ندارد.» همچنین آزادسازی متجاوزان انگلیسی بدون هیچ معامله و امتیازی و تنها بر اساس رأفت و عطوفت اسلامی، نشاندهنده بطلان فرضیه فوق است. ضمن آنکه برای ابطال عملیات روانی القایی تحلیلگران و رسانههای خارجی، باید به عواملی همچون جدیدالورود بودن ناو انگلیسی اف99 و آشنا نبودن نیروهای آن با منطقه و بهرهبری برخی از شناورها از جریان مد برای سهولت تردد نیز، اشاره کرد. دیدگاه دوم که در برابر نظریه فوق قرار دارد، از طریق محافل سیاسی و مطبوعاتی داخل کشور مطرح و مدعی است که، «ایران در دام سناریوی انگلیس و امریکا قرار گرفت.» از نظر این تحلیلگران، انگلیس و امریکا بهمنظور حساس کردن مرزبانان جمهوری اسلامی، با طعمه قرار دادن شناورهای خود در آبهای ایران و تسلیم آنها سعی کردند از این رهگذر شرایط بینالمللی جدیدی علیه ایران ایجاد، و مقدمات عملیات نظامی را فراهم کنند. این تحلیل که وجه دیگر جنگ روانی رسانههای بیگانه بود، و هدفش ایجاد تزلزل در اراده ایران بود. از طریق روزنامه اعتماد ملی در داخل کشور تقویت شد که البته گذشت زمان بطلان آن را ثابت کرد. زیرا جمهوری اسلامی ایران علیرغم نرمش نشان ندادن نسبت به تهدیدات انگلیس، با هیچگونه اقدام سختافزاری روبهرو نشد. تحرکات نافرجام انگلیس برای آزادسازی تفنگداران لندن در نخستین اقدام برای آزادسازی تفنگداران خود با تداوم سیاستهای غلط استعماری گذشته، کوشید از ادبیاتی استفاده کند که مفهومی جز تهدید و قلدری نداشت. نخست با بحرانی جلوه دادن موضوع به آن ابعاد بینالمللی بخشید و سعی کرد از قدرت دیپلماتیک و رسانهای خود برای انحراف و فریب افکارعمومی و وادار کردن ایران به تمکین در برابر خواستههای خود بهرهبرداری کند. به این منظور دولت و مطبوعات این کشور، تحرکات و اقدامات زیر را مورد توجه قرار دادند: 1. تعلیق مبادلات تجاری و اعمال برخی محدودیتهای سیاسی؛ 2. تهدید به اقدام نظامی علیه ایران؛ 3. تهدید به مسدود کردن داراییهای ایران؛ 4. تلاش برای استفاده از اهرم شورای امنیت؛ 5. تلاش برای تعلیق روابط سیاسی و تجاری اتحادیه اروپا با ایران. با گذشت دو روز از دستگیری تفنگداران بریتانیایی، دولت این کشور از تعلیق مبادلات تجاری با ایران خبر داد. سپس سفارت انگلیس در تهران با صدور اطلاعیهای اعلام کرد از ایرانیها برای سفر به انگلستان انگشتنگاری میکند. سایمونت بارت، رئیس مؤسسه بینالمللی تحلیل اطلاعات رسانههای لندن گفت: «ما باید عملاً به ایرانیها یک ضربالعجل ده روزه برای آزادی نظامیها بدهیم. در غیر این صورت باید فشار دیپلماتیک بیشتری بر آنها اعمال کنیم. بنابراین نخستین کار مسدود کردن داراییهاست. در مرحله دوم ما باید سفیر ایران و کارکنان دیپلماتیک او را از سفارت ایران در لندن اخراج کنیم.» فاینشنال تایمز نیز در مقالهای خواستار اعمال محدودیتهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران شد. این روزنامه نوشت: «تا آزادی اتباع خود به تعلیق روابط خود با ایران ادامه خواهیم داد. این تعلیق شامل تمام دیدارهای رسمی دوجانبه و فعالیتهای بازرگانی است. همچنین صدور روادید برای مقامات رسمی ایران بهمنظور ورود به خاک انگلیس به حالت تعلیق درخواهد آمد.» همچنین روزنامه انگلیسی تایمز، استفاده از گزینه نظامی برای نجات تفنگداران بریتانیایی را پیشنهاد کرد. این روزنامه پنج راهکار را برای پیگیری موضوع مطرح کرد که عبارتاند از: 1. ادامه اقدامات دیپلماتیک از طریق فشار توسط طرفهای ثالث؛ 2. ادامه فشار بر ایران از طریق سازمانهای بینالمللی همچون اتحادیه اروپا و سازمان ملل؛ 3. فشار برای اعمال تحریم، همچنانکه در قطعنامه 1747 پیش بینی شده بود؛ 4. قطع روابط دیپلماتیک، اخراج دیپلماتها و مقامات رسمی ایران از انگلیس؛ 5. گزینه نظامی برای نجات نظامیان دستگیر شده. روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در مقالهای با عنوان اگر از ما متنفرند، بگذارید از ما هراسناک هم باشند، اعمال تهدیدات نظامی علیه ایران را مفید ارزیابی کرد و نوشت: «ما میتوانیم به تأسیسات ایران حملات تاکتیکی را اجرا و همانند محاصره نظامی، یک منطقه ممنوعه پروازی در ایران ایجاد کنیم. محدود کردن خود به راهحلهایی کممایه، موجب خواهد شد رهبران ایران آن را نشانه ضعف ما ارزیابی کنند. اگر آنها از ما متنفرند، پس بگذارید از ما هراسناک هم باشند.» توسل به شورای امنیت سازمان ملل، حرکت قلدرمآبانه دیگر انگلیسیها برای آزادسازی متجاوزان به آبهای ایران بود. لندن تلاش کرد با تهیه پیشنویس بیانیهای، آن را به شورای امنیت سازمان ملل متحد تحمیل کند تا از این طریق، ضمن استنکاف از عذرخواهی به علت نقض قوانین از ایران، تهران را نیز بهخاطر واکنش قانونیاش مرعوب و مورد تهدید مضاعف قرار دهد. اما در شورای امنیت، با وجود همسویی بیشتر اعضای آن با لندن، در فرجام کار، بیانیه دلخواه و موردنظر انگلیسیها صادر نشد. بلکه آنچه در بیانیه شورا مشاهده شد، اشاراتی توأم با احتیاط بود که در حد توصیههایی به تهران محدود میشد. در این بیانیه آمده است: «اعضای شورای امنیت نسبت به بازداشت 15 خدمه نیروی دریایی بریتانیا توسط پاسداران انقلاب و ادامه بازداشت آنها توسط دولت ایران عمیقاً ابراز نگرانی میکنند و از دولت ایران میخواهند اجازه دسترسی کنسولی بر اساس قوانین مربوط بینالمللی را بدهد.» دولت بلر به موازات توسل به شورای امنیت، خواستار نشست وزاری خارجه اتحادیه اروپا شد. آنها انتظار داشتند که اعضای اتحادیه اروپا، سفرای خود را از ایران فرا خوانند و جمهوری اسلامی ایران را تحریم تجاری، و از صادرات 14 میلیارد یورویی به ایران خودداری کنند. اما نتیجه نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا، تنها صدور یک بیانیه با لحن توصیهای به ایران بود. انگلیسیها در ادامه تحرکات و اقدامات نافرجام خود برای فشار آوردن به ایران، روز پنجشنبه نهم فروردین، به اقدام تحریکآمیز و ماجراجویانه نظامی علیه کنسولگری جمهوری اسلامی در بصره دست زدند. آنها تصور میکردند که اقدام مذکور ارعاب مسئولان ایران و تسریع در روند آزادسازی تفنگداران را به دنبال خواهد داشت. تغییر رویکرد انگلیس پایداری و صلابت جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات و درشتگوییهای لندن و ابتکارعمل رسانههای ایران در پخش اعترافات نظامیان انگلیسی، دولت این کشور را به تغییر لحن وادار کرد. در این میان پخش اعترافات تفنگداران نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا از شبکه العالم و انتشار نامههای برخی از آنها، در محافل رسانههای خبری جهان انعکاس بسیار گستردهای یافت. تفنگداران انگلیسی در مصاحبههای تلویزیونی و نامههای مکتوب خود، علاوه بر اعتراف به حضور در آبهای سرزمینی ایران، از رفتار خوب ایرانیها تشکر و از مردم و دولت ایران نیز عذرخواهی کردند. این اقدام، دولت بلر را با چالشهای بسیار جدی مواجه کرد و عملاً اوضاع را در کنترل ایران قرار داد. روزنامه تایمز ضمن تصریح این موضوع که ایران فشار بر تونی بلر را افزایش داده، انتشار این نامهها را برای تحقیر بلر ارزیابی کرد. در پی این مسئله، لندن در نخستین گام عقبنشینی خود از مواضع اولیه، برخی ازکشورهای دوست ایران را برای آزادسازی تفنگداران خود واسطه قرار داد. به این منظور کشورهای ژاپن، ترکیه، پاکستان و عراق هر یک به گونهای وارد این ماجرا شدند. در نهایت نیز مارگارت بکت وزیر خارجه انگلیس در یازدهم فروردین 86 از ایران خواست تا مسئله بازداشت نظامیان انگلیس را بهطور مسالمتآمیز حل و فصل کند. وی در حاشیه نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا گفت: «به ابراز تمایل خود برای ورود به مذاکره و گفتگو با ایران ادامه میدهیم.» بدین ترتیب لندن با توجه به محدودیتهای جدی که از لحاظ حقوقی و فنی در پیش روی داشت و همچنین فشارها و چالشهای داخلی و پایداری و مدیریت هوشمندانه جمهوری اسلامی، ناگزیر به تغییر سیاست شد و رویکرد به مذاکره را برگزید. تلاش امریکا برای تحریک انگلیس علیه ایران پس از دستگیری نظامیان انگلیسی، رسانهها و مقامات امریکایی برای اجرای سناریوی تنش تلاش گستردهای را آغاز کردند تا با افزایش سطح رویارویی لندن و تهران، دو کشور را درگیر کنند. باید در نظر داشت که امریکاییها پس از اشغال افغانستان و عراق به شدت آسیبپذیر شدند و به لحاظ شرایط داخلی و جهانی و حتی توانمندیهای نظامی، بهطور مستقیم قادر به باز کردن جبهه جدیدی در منطقه نیستند. بر همین اساس، علیرغم اینکه مسئله لبنان و حزبا... از اهداف چندگانه خاورمیانهای نومحافظهکاران محسوب میشد، ولی به دلیل شرایط فوق، ایالات متحده، رژیم صهیونیستی را وادار کرد تا جنگ نابرابری را علیه حزبا... آغاز کند. به این منظور، سردمداران کاخ سفید و رسانههای امریکایی تحریک و هدایت انگلستان برای انجام اقدامات تنبیهی علیه ایران را نیز برگزیدند و در گزارشها و مواضع خود بهطور گستردهای از دستگیری نظامیان انگلیسی با نام گروگانگیری یادکردند. در همین خصوص روزنامه امریکایی لسآنجلس تایمز در گزارشی تحریکآمیز با عنوان ایران ضعف انگلیس را بر ملا کرد، نوشت: «واکنش ضعیف تونی بلر به ربوده شدن این نظامیان نشان داد کشوری که زمانی امپراتوری بزرگ دنیا بوده، اکنون تا چه حد بیاراده و ضعیف است.» شبکه تلویزیونی سی.ان.ان نیز در گزارشی تلاش کرد بازداشت قانونی تفنگداران بریتانیایی را به گروگانگیری تروریستی القاعده تشبیه کند. همچنین یک سرهنگ بازنشسته امریکایی در گفتگو با فاکس نیوز به دولت انگلیس توصیه کرد داراییهای ایران را توقیف کند و علاوه بر این، تنگه هرمز را به محاصره دریایی خود در آورد. سردبیر اجرایی هفتهنامه ویکلی استاندارد، ارگان نومحافظهکاران امریکا نیز پیشنهاد داد که: «انگلیس باید به شدت با ایران برخورد کند و در این زمینه باید اولتیماتوم بدهد.» همچنین سردبیر نشریه امریکایی رول کال ابراز عقیده کرد: «انگلیس باید نظر مثبت کشورهای اروپایی را جلب و بر ضد ایران تحریمهای شدیدتری اعمال کند. لندن باید اقداماتی از قبیل محاصره کردن بندرهای ایران را انجام دهد و از این طریق مانع رسیدن بنزین به ایران شود.» سران کاخ سفید با اجرای سناریوی افزایش سطح تنش و منازعه، علاوه بر درگیر کردن انگلیس با ایران، شکلگیری یک ائتلاف امریکایی- اروپایی علیه ایران را به انتظار نشسته بودند. بر این اساس، امریکاییها پس از تغییر سیاست لندن و رویکرد دولت بلر به مذاکره با تهران، حتی تلاش خود را بر ضد این موضوع دو چندان کردند، تا جاییکه تونی بلر صراحتاً از آنها خواست در این قضیه دخالت نکنند؛ چون وضعیت را بدتر خواهند کرد. مدیریت هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران مدیریت هوشمندانه ایران در موضوع دستگیری نظامیان متجاوز انگلیسی و بهرهبری از چالشهای داخلی این کشور از یکسو تهدید را به فرصت و امتیاز برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل و از سوی دیگر با ایجاد شکاف بین امریکا و انگلیس، بزرگترین تحقیر قرن را به دولت بریتانیا تحمیل کرد. به این منظور، نخستین اقدام جمهوری اسلامی برای مدیریت هوشمندانه بحران، پس از دستگیری متجاوزان، تشکیل ستادی متشکل از دستگاهها و نهادهای ذیربط بود. این ستاد علاوه بر اطلاعرسانی بهموقع و توجیه مسئولان، شرایط لازم برای تصمیمسازی را فراهم کردند. علاوه بر این، ستاد مذکور با رصد تمام رفتارهای انگلیس، امریکا و سایر کشورهای اروپایی، به شکلی هدفمند و منظم اقدامات لازم را انجام دادند. یکی از این اقدامات مقابله با دروغپردازیهای دستگاه دیپلماسی انگلیس برای فریب جامعه جهانی بود. لندن بعد از دستگیری تفنگدارانش، با انتشار نقشهای جعلی کوشید تا ایران را به ربودن آنها متهم، و از این طریق به زعم خود، افکارعمومی جهان را در برابر تهران به واکنش وادار کند. به این منظور سران کاخ سفید از جمله بوش و بیشتر رسانههای امریکایی با اشاره به مستندسازی دروغین لندن و نسبت دادن گروگانگیری به جمهوری اسلامی ایران، به کمک انگلیسیها شتافتند. اما تهران با اطلاعرسانی بهموقع در خصوص مختصات و مستندات تجاوز نظامیان انگلیسی، از سوءاستفاده انگلیس و امریکا از شورای امنیت برای زیر فشار قرار دادن ایران، جلوگیری کرد. طراحی و اجرای سناریوهای عملیات روانی و تبلیغی در برابر ترفندها و اقدامات انگلیس و امریکا، دومین اقدام بسیار مهم در مدیریت هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران بود. عملیاتی شدن سناریوهای عملیات اقناعی که با پخش تدریجی تصاویر اعترافات و انعکاس نامههای تفنگداران بریتانیایی آغاز شد، لندن را در حالت تدافعی و انفعال نگاه داشت و از یکسو باعث سردرگمی دولت بلر برای تصمیمگیری در خصوص نظامیان شد و از سوی دیگر ایجاد اختلاف و چالش در جامعه انگلیس را به دنبال داشت. این امر علاوه بر تأثیر در تغییر رفتار دولت و رسانههای این کشور، ظرفیتهای لندن را برای برخورد سختافزاری، به شدت کاهش داد. در این خصوص، انتشار نامههای نوشته شده از سوی خانم فیترنی به خانوادهاش و سپس به پارلمان و مردم انگلیس و عذرخواهی از ملت ایران به علت تجاوز به آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی و تشریح برخورد انساندوستانه ایرانیان، جامعه سیاسی انگلیس را دچار دو دستگی در حل مسئله کرد. این وضعیت بهتدریج به یک اهرم فشار درونی علیه دولت بلر تبدیل شد و آنها را وادار کرد تا برای حل مسئله راه دیپلماتیک را انتخاب کنند. پایداری در برابر فشارها و درشتگوییهای لندن، بخش دیگری از مدیریت هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران بود. تهران با مواضع مستحکم خود، عملاً نشان داد که فشارها و تهدیدها نه تنها موضوع را حل نمیکند، بلکه بر پیچیدهتر شدن بحران برای انگلیسیها خواهد افزود. ایران که پیش از طرح موضوع در شورای امنیت و مواضع غیر اصولی انگلیسیها اعلام کرده بود تنها زن نظامی بریتانیایی را آزاد خواهد کرد، با حرکت غیرمنطقی دولت بلر (طرح این مسئله در شورای امنیت و اتحادیه اروپا)، نظر خود را تغییر داده و از این اقدام صرفنظر کرد. این حرکت مقتدرانه ایران باعث شد که رسانهها، احزاب و افکارعمومی، نخستوزیر انگلیس را مقصر قلمداد کنند و عملکرد او را به چالش بکشند. بهرهبری از روش غافلگیری و وارد کردن شوکهای فلجکننده پیدرپی به لندن، یکی دیگر از شاخصهای مدیریت بحران ایران بود. جمهوری اسلامی با مدیریت هوشمندانه و در اختیار داشتن ابتکارعمل موفق شد چهار شوک سنگین و پیچیده به دستگاه دیپلماسی انگلیسیها وارد کند: 1. بازداشت نظامیان متجاوز و بیتوجهی به تهدیدها و فشارها؛ 2. اجرای عملیات روانی و تبلیغی هوشمندانه از طریق پخش اعترافات نظامیان انگلیسی؛ 3. آزادسازی نظامیان دستگیر شده از موضع اقتدار و کرامت اسلامی؛ 4. تداوم عملیات روانی مدبرانه پس از آزاد کردن آنها و انجام مصاحبه نظامیان انگلیسی در لندن. تاکتیک مدبرانه ایران، دولت انگلیس را در شرایطی قرار داد که تمام راهها را بر روی خود بسته ببیند و چارهای جز رویکرد به گفتگو و مذاکره نداشته باشد. از این رو دولت انگلیس پس از ناامید شدن از ابزارها و ظرفیتهای تهدید و فشار، ضمن تماس تلفنی با تهران، نامهای مبنی بر تکرار نشدن نقض آبهای سرزمینی ایران را به وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تسلیم کرد. نمایش اقتدار ایران و بیاعتنایی به فشارها و تهدیدها و همچنین اتخاذ تمهیدات بهموقع در برابر اقدامات لندن، موجب شد تا جهانیان به ضعفهای انگلیس پی ببرند. بر این اساس، بیشتر تحلیلگران تصریح کردند که انگلیس بزرگترین تحقیر را پس از جنگ جهانی دوم تجربه کرده است. مدیریت یکپارچه و هوشمندانه اصولگرایان، سرانجام باعث شد که حتی رسانههای معروف انگلیسی نیز به شکست امریکا و انگلیس اعتراف کنند. در این زمینه روزنامه انگلیسی ایندیپندنت نوشت : «ایران با تدبیر خود امریکا و انگلیس را تحقیر کرد.» این مدیریت هوشمندانه و منسجم در ماجرای مذکور، آنچنان غربیها را تحتتاثیر خود قرار داد که نشریه نیویورک سان در مقالهای با عنوان «سیزده روز بحران منجر به یک استراتژی ناقص شده است»، نوشت: «همگان حق دارند گیج شده باشند. برخورد با ایران جدا کردن یک گره از یک قالی ابریشم ایرانی است. گرهها چنان در هم بافته شدهاند که شما نمیتوانید بفهمید کدام پشت فرش است و کدام روی آن.» چرایی آزادسازی متجاوزان انگلیسی پس از گذشت 12 روز، 15 نظامی بازداشت شده بر اساس یک سیاست محاسبه شده و در چارچوب معادله تعریف شده مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت و بهمنظور تحقق منافع ملی از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران مورد عفو قرار گرفتند. ایران که با دستگیری متجاوزان انگلیسی و پایداری و عبور عزتمندانه از مرحله تهدیدها و فشارهای امریکا و انگلیس، اقتدار خود را به منصه ظهور رسانیده بود، با در دست داشتن ابتکارعمل در آزادسازی آنها و در کنار آن تجلیل از نیروی دریایی سپاه و افتخارآفرینان در عملیات دستگیری متجاوزان، اقتدار و عزت مضاعفی را به نمایش گذارد. روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در سرمقاله خود با عنوان آزادی ملوانان و تحقیر بریتانیا تصریح کرد: «علیرغم موضوع شادمانی خانوادههای ملوانان و تبریک دولت کارگری (دولت بلر) به خودش، باید دانست که بریتانیا از نظر روانی تحقیر شده است». این سرمقاله نخستین تحقیر انگلیس را «ناتوانی نیروی دریایی انگلیس برای حفاظت و حمایت لازم از دو قایق اعزامی ناو کورنوال»، دومین تحقیر را «اعتراف نظامیان به ورود به آبهای ایران» و سومین تحقیر را «عفو ایشان از سوی ریاست جمهوری ایران و عذرخواهی این افراد»، ارزیابی کرد. آزادی این نظامیان، اقدامی مبتنی بر مصلحت بود. زیرا با طولانیتر شدن موضوع، امریکا میتوانست با تحریک بیشتر انگلیس به درگیری سخت افزاری با ایران، به دو هدف عمده دست پیدا کند: ـ ایجاد زمینه شکلگیری یک ائتلاف امریکایی ـ اروپایی علیه ایران؛ ـ مشغول ساختن جمهوری اسلامی به این مسئله و کاهش توان ایران در پیگیری پرونده هستهای خود و نقشآفرینی بهموقع در دیگر موضوعات حیاتی منطقه؛ از این رو تمهیدات جمهوری اسلامی برای آزادسازی تفنگداران انگلیسی، غافلگیر شدن امریکا و بر هم خوردن بازی جدید کاخ سفید را در پی داشت. در این خصوص لرد لامونت وزیر دارایی سابق انگلیس در مصاحبه با شبکه چهار رادیو بیبیسی، مهمترین نتیجه آزادی نسبتاً سریع و مسالمتآمیز پانزده نظامی انگلیس توسط ایران را، اثبات نادرستی مواضع نومحافظهکاران امریکایی درباره نتیجه نداشتن گفتگو با تهران دانست. حکمت عالیه نظام جمهوری اسلامی ایران در آزاد کردن انگلیسیها، از یکسو تهدید را به فرصت استراتژیک تبدیل کرد و از سوی دیگر وجاهت و احترام بینالمللی برای ایران را به دنبال داشت. تهران با بهرهبری از این شرایط، بستر بسیار مناسبی را برای اعلام ورود به باشگاه هستهای جهان فراهم آورد. روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در واکنش به آزادسازی نظامیان انگلیسی در صفحه اول خود با تشکیل دو نیم صفحه، در نیمه اصلی در کنار تصویر دکتر احمدی نژاد با درشتترین حروف، کلمه victory (پیروزی) را نوشت و در نیمه دوم نیز تصویر وارونه بلر را به چاپ رسانید. در بخش دیگر این صفحه دستاوردهای دو دولت مورد مقایسه قرارگرفت. دراین مقایسه ستایش بینالمللی بهخاطر عفو دستگیرشدگان، مرهون ساختن بریتانیا به ایران، تأکید مجدد جمهوری اسلامی بر اقتدار منطقهای و تأثیرگذاری بر منافع امریکا و انگلیس و بهدست آوردن حمایت بالقوه در مسئله پرونده هستهای با آزادسازی کریمانه نظامیان مذکور، از دستاوردهای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران محسوب شد. اقدام ایران در آزادسازی بازداشتشدگان انگلیسی، الگویی را فراروی بازیگران رسمی و غیررسمی بینالمللی قرار داد که آنها از این پس میتوانند با الهام گرفتن از آن، رفتار خود را با جمهوری اسلامی ایران تنظیم کنند. بازی تهران در چارچوب این الگو، این نکته را به بازیگران جهانی، به ویژه اروپاییها آموخت که ایران در برابر تهدیدها و فشارها پایداری خواهد کرد، لیکن تعامل و مذاکره با ایران میتواند به فرجامی نتیجهبخش و در برگیرنده منافع طرفین منتهی شود. به عبارت دیگر تهران، این مدل را برای الگوسازی و تصمیمسازی در موضوع هستهای به بازیگران بینالمللی عرضه داشت. روزنامه واشنگتن پست با انتشار گزارشی در اینباره، ضمن تأکید بر اینکه ایران برنده اصلی این ماجرا بود، اظهار داشت: «آزادی انگلیسیها واکنش برخی نیروهای خاص در غرب را برانگیخت. آنهایی که اصرار دارند تنها شیوه در برخورد با ایران گفتگو و تعامل است، به آزادی ملوانان بهعنوان اثبات این امر اشاره میکنند.» سیاست محاسبه شده ایران برای آزادسازی این نظامیان که با اعیاد اسلامی (ولادت پیامبر اعظم (صلیا...علیه وآله) و امام صادق (علیه السلام مصادف شده بود، از یکسو به تولید کرامت اسلامی منجر شد و بزرگواری مسلمانان را به رخ مدعیان حقوق بشر کشانید و از سوی دیگر پاسخ بسیار مناسبی به اهانتهای نظام سلطه و رسانههای وابسته به آن، به ساحت مقدس پیامبر اعظم (صلیا... علیه وآله) بود. در همین خصوص روزنامه انگلیسی ساندی تایمز به نقل از اسقف روچستر نوشت : «مقامات ایران در این مسئله پایبندی بیشتری از رهبران بریتانیا به امور اخلاقی، نشان دادهاند.» توماس برنز، اسقف کاتولیک ارتش بریتانیا نیز در مصاحبه با این نشریه اظهار داشت: «هر چند ایرانیها اعتقاد داشتند که مرزهای آبی آنها مورد تعدی قرار گرفته است، اما ترجیح دادند طبق اعتقادات خود با آنان رفتار کنند و آنها اعتقاد به بخشندگی خداوند را در اعمال خود به نمایش گذاشتند.» در این بین برخی از تحلیلگران وابسته به غرب تلاش کردند با القای این شبهه که آزادی نظامیان انگلیسی به دلیل تهدیدات نخستوزیر انگلیس صورت گرفت، مدیریت هوشمندانه ایران در این مسئله را نادیده بگیرند. این افراد با استناد به سخنان بلر که 48 ساعت قبل از آزادسازی متجاوزان انگلیسی گفته بود «اوضاع در 48 ساعت آینده پر اهمیت و حساس خواهد بود»، مدعیاند که این آزادسازی زیر فشار انگلیس و قدرتهای خارجی بوده است. در این خصوص بررسی چند نکته میتواند بیاعتباری ادعای فوق را آشکار کند: 1- عبارتی که از طرف بلر گفته شد، گزینشی و بدون اشاره به ابتدا و انتهای سخنان او بوده است. وی پیش از بیان جمله فوق خاطر نشان کرد: «انگلیس به هیچ وجه قصد رویارویی با ایران را ندارد و درصدد حل مسالمتآمیز مسئله دستگیری تفنگداران انگلیسی است.» 2- بلر در حالی از حساس بودن 48 ساعت آینده خبر میداد که سخنگوی وزارت خارجه انگلیس، حساسیت موردنظر او را در عرصه دیپلماتیک و آغاز راهکارهای سیاسی جدید اعلام کرده بود و دولت انگلیس همزمان با این اظهارنظر، طی نامهای به وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران متعهد شد که تعرض به آبهای سرزمینی ایران تکرار نخواهد شد. در واقع تونی بلر در آخرین اظهارات خود از تهدید دست کشیده و بهطور ضمنی و تلویحی، خواسته ایران را پذیرفته بود. 3- با توجه به شرایط بحرانی جامعه انگلیس در آن زمان، به هیچ وجه امکان برخورد سخت لندن با تهران وجود نداشت و نظرسنجیهای متعدد صورت گرفته، همگی بر حل مسالمتآمیز مسئله از طریق گفتگو تأکید داشتند. مواضع پارلمان انگلیس و خانم مارگارت بکت، وزیر خارجه این کشور و تماسهای تلفنی وی با آقای متکی همه نشانه روشنی برای تحلیل درست از عبارت بهکار رفته توسط بلر بوده است. در همین مورد نشریه انگلیسی اینوستر بیزنیس دیلی در مقالهای نوشت: «در این ماجرا انگلیس نیز ابهت نظامی خود را از دست داد. مطمئناً اینگونه است. 15 نفر از نیروهای زبده دریایی دستگیر و برای دو هفته بازداشت شدند و انگلیس مجبور به گدایی و التماس در پشت صحنه شد. ایران آبروی نیروی دریایی انگلیس را برد و با مصونیت یک اقدام جنگی صورت داد. پس چه کسی برنده است؟!» عملیات روانی انگلیس پس از آزادی نظامیان متجاوز پس از آزادی نظامیان انگلیسی، دو وضعیت اتفاق افتاد. وضعیت اول مربوط به واکنش شهروندان انگلیسی و دولتها و شخصیتهای جهانی بود. این گروه نسبت به این آزادی نظر مثبت داشته و به شدت تحت تأثیر این حرکت ایران قرار گرفتند. در این مورد سایت انگلیسی زبان بی.بی.سی در یک نظرسنجی که روی پایگاه اینترنتی خود قرار داد، دیدگاههای چند تن از شهروندان انگلیسی را درباره اینکه «آیا دولت بلر توانست بحران را بهخوبی مدیریت کند یا نه؟» منتشر کرد. بیشتر مخاطبان این سایت ضمن ابراز خوشحالی از عفو نیروهای نظامی کشورشان، از ضعف و بیکفایتی بلر به شدت انتقاد کرده و شیوه جمهوری اسلامی ایران در برخورد محبتآمیز با متجاوزان بریتانیایی را قابل احترام و ستایش توصیف کردند. رسانههای خبری جهان نیز در ارزیابی خود از عفو نظامیان انگلیسی توسط ایران و چگونگی عملکرد دولت بلر در این ماجرا، اینگونه انعکاس دادند که انگلیس، بازی ضعیفی از خود به نمایش گذاشته است. وضعیت دوم مربوط به نحوه برخورد انگلیس با نظامیان آزاد شده بود. نیروی دریایی ارتش بریتانیا بلافاصله 15 نظامی دستگیر شده را پس از ورود به انگلستان، 26 ساعت در قرنطینه نگاه داشت. سپس آنها را وادار کرد که با حاضر شدن در مقابل دوربینها (در اصل یک دوربین بیشتر نبود) و خواندن مطالب دیکته شده از روی کاغذ و به اجبار اعترافات خود را در ایران، توصیف کنند و رفتار دولت ایران را در طول زمان دستگیری بد جلوه دهند. نکته مهم در سیاست ناموفق انگلیس پس از آزادسازی نظامیان این بود که 9 نفر از 15 نظامی انگلیسی حاضر به خواندن نوشتههای دیکته شده نبودند و جالبتر اینکه شش نفر دیگر شرکتکننده در کنفرانس نیز در پاسخ به خبرنگاران، از رفتار خوب ایرانیها تقدیر و تشکر کردند. تداوم عملیات اقناعی هوشمندانه ایران پس از مصاحبه نظامیان انگلیسی و موافقت وزارت دفاع این کشور با انعقاد قرارداد آنها برای فروش خاطرات خود، دولت انگلیس موج جدید جنگ روانی هدفمند را علیه ایران آغاز کرد. لندن با این برآورد که با آزادی نظامیان خود و برتری رسانهای، ابتکارعمل را در دست خواهد داشت، سعی کرد با فروش مصاحبه خانم فی ترنی به مبلغ 000/100 پوند، این موج را عملیاتی کند. اما ایران که پیشاپیش انتظار چنین موضعگیری و اقدام را از سوی دولت انگلیس داشت، برای رویارویی منطقی، قاطع و کوبنده تمهیدات لازم را انجام داده بود. جمهوری اسلامی ایران در تداوم عملیات اقناعی هوشمندانه خود، با پخش فیلم کوتاهی از لحظات همراه با آسایش نظامیان متجاوز انگلیس در ایران، توانست سیاست دولت انگلیس را به یک رسوایی سیاسی برای دولت بلر و نیروی دریایی سلطنتی انگلستان تبدیل کند. این تصاویر که از شبکه العالم پخش شد، نظامیان بازداشت شده انگلیسی را در حال تماشای فوتبال بین تیمهای آرسنال و لیورپول، زندگی جمعی، بازی پینگپنگ، خوردن ساندویچ و آشامیدن آبمیوه و... نشان میداد. پخش این تصاویر، وزارت دفاع و نیروی دریایی سلطنتی انگلیس را کاملاً سردرگم، کلافه و ناامید کرد که موج گستردهای از اعتراضها به این رسوایی بزرگ را در پی داشت. شبکه تلویزیونی سی.ان.ان با پخش فیلم مذکور، این تصاویر را مغایر با ادعاهای نظامیان بعد از بازگشت به کشورشان توصیف کرد و افزود: «این تصاویر نشاندهنده زندگی راحت و توأم با آسایش آنهاست، در حالیکه در لندن عکس این مسئله نشان داده شد.» سی.ان.ان همچنین گزارش داد: «تصاویر نظامیان انگلیسی بازداشت شده که در حال شادمانی، ورزش و غذا خوردن در محیطی مجللاند، موج انتقادات در انگلیس از این نظامیان، به ویژه در خصوص بهرهبرداری مادی آنها از چاپ خاطراتشان را در پی داشته است. مسئله دیگری که به این امر دامن زد تمجید برخی رهبران مذهبی انگلیس از رفتار انساندوستانه ایرانیان است.» شبکه خبری یورونیوز در اروپا نیز با پخش این تصاویر، محتوای آنها را مغایر با ادعاهای نظامیان انگلیسی توصیف کرد و گفت: «وضعیت نگهداری این نظامیان در ایران به هیچ وجه با سخنان آنها در انگلیس مطابقت ندارد و نمیتوان از تصاویر پخش شده، اعمال فشار بر نظامیان را تشخیص داد.» افکارعمومی انگلیس نیز با ابراز انزجار نسبت به دروغپردازیهای سربازان انگلیسی آزاد شده، وزارت دفاع بریتانیا را به دلیل صدور مجوز فروش خاطرات به آنها، مسئول این رسوایی بزرگ قلمداد کردند. روزنامه تایمز این اقدام وزارت دفاع را به شدت محکوم و آن را عملی قبیح، شرمآور و به دور از اخلاق نظامیگری قلمداد کرد. تایمز در ادامه، مصاحبه تلویزیونی فی ترنی (نظامی زن آزاد شده) را عامل مثبت دیگری به نفع ایران و تضعیفکننده روحیه نظامیان انگلیسی در عراق ارزیابی کرد و نوشت: «اگر ایرانیان نسبت به آزادی ملوانان انگلیسی شک داشتند، اکنون این شک تبدیل به یقین شده که برنده این ماجرا ایران بوده است.» لرد هشتاین، وزیردفاع اسبق حزب نومحافظهکار نیز با اشاره به مصاحبههای صورت گرفته اظهار داشت: «تا کنون موضوعی به این صورت منزجرکننده ندیده بودم.» روزنامه دیلی تلگراف ضمن انعکاس انتقاد خانوادههای کشتهشدگان انگلیسی در عراق و افغانستان، این ماجرا را سیرک رسانهای نامید و از آن با عباراتی چون شرمآور و منزجرکننده یاد کرد. این روزنامه در مقاله دیگری با عنوان «آیا فی ترنی یک شیر زن است یا اهانتکننده به سربازان انگلیسی» اظهار داشت: «سخنان وی در زمان حضور درایران معقولتر و اثرگذارتر از آن چیزی بود که وی پس از بستن قرارداد با روزنامه سان و آی.تی.وی اظهار داشت. وی با هر سخنی که به زبان میآورد،
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10656
دفعات دیده شده: ۱۶۴۵ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش