-
عملیات روانی در صدر اسلام؛ استراتژی دعوتعملیات روانی پیامبر اعظم(ص) در برابر کفر و شرک(3)دکتر محمدحسین جمشیدی
پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۵ ساعت ۱۰:۰۳
اشاره نوشتار حاضر سومین مقاله از سلسله مقالات عملیات روانی در صدر اسلام است که توسط آقای دکتر محمدحسین جمشیدی در این فصلنامه به زیورطبع آراسته میگردد. در این مقاله سیره پیامبر اعظم(ص) در دعوت کفار و مشرکان به اسلام بررسی میشود، پیامبری که مگر به صداقت و راستگویی معروف نیست. براساس تعالیم مکتب نبوی، عملیات روانی اشاعه حقیقت است، در این راستا، استراتژی عملیات روانی جمهوری اسلامی نیز - در جهانی که وارونهسازی حقیقت بهمثابه ابزاری متداول در عملیات
اشاره نوشتار حاضر سومین مقاله از سلسله مقالات عملیات روانی در صدر اسلام است که توسط آقای دکتر محمدحسین جمشیدی در این فصلنامه به زیورطبع آراسته میگردد. در این مقاله سیره پیامبر اعظم(ص) در دعوت کفار و مشرکان به اسلام بررسی میشود، پیامبری که مگر به صداقت و راستگویی معروف نیست. براساس تعالیم مکتب نبوی، عملیات روانی اشاعه حقیقت است، در این راستا، استراتژی عملیات روانی جمهوری اسلامی نیز - در جهانی که وارونهسازی حقیقت بهمثابه ابزاری متداول در عملیات روانی بهکار میرود - اشاعه سخن راست و حقیقت وقایع است. این بررسی، مبانی دینی، شرعی و عقلی استراتژی جمهوری اسلامی را درخصوص عملیات روانی تبیین میکند. در پایان از تمامی صاحبنظران و منتقدان درخواست میشود به منظور توسعه این بحث و کشف و شناخت ریشههای نبوی رفتار سازمان عملیات روانی جمهوری اسلامی با ارسال مقالات وزین خود تداومدهنده این راه باشند. مقدمه عملیات یا نبرد روانی، مجموعه اقدامات پیچیده و چندجانبه متکی بر ابعاد و عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و شخصیتی است که در دو قالب کلی تدافعی (ضد عملیات روانی) و ابتدایی یا تهاجمی (حمله روانی) تجلی مییابد. اگر در عملیات روانی تدافعی هدف اصلی عمدتاً نفی تأثیرات عملیات روانی دشمن است و به عنوان مقابله به مثل یا خنثیسازی و… صورت میگیرد، در عملیات روانی ابتدایی اولاً؛ هدف نسبی، گستردهتر از وسعت دشمن است و تمام مخاطبان را دربرمیگیرد اعم از دشمن، افراد بیطرف و نیروهای خودی. ثانیاً؛ تمرکز بر روی دشمن نیست بلکه هدف و مقصد ایجاد موج روانی و تأثیر و نفوذ در حوزه عظیمی از انسانهای صاحب احساس، عاطفه، عقل و اندیشه است. بنابراین در گسترش حوزه میتوان گفت، علاوه بر قدرت احساس و عاطفی طرف مقابل و دیگران، قدرت عقلی و اندیشهای آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. از این روی میتوان گفت در برابر عملیات روانی دفاعی که حالت انفعالی و پدافندی را به خود میگیرد، عملیات ابتدایی روانی، حالت فعال و تهاجمی دارد. همچنین در این بعد از نبرد روانی، نیروی رزمنده عملیاتی در پی شناخت مخاطبان برای گزینش آنان و انتخاب راهکارهای مناسب آنان است که در حوزه اصلی و اولیه یا سطح اول اقدام، عموم مردم قرار میگیرند: «عموم مردم نخستین سطح هستند که تمام اعضای یک جامعه اعم از مردان، زنان و کودکان را شامل میشود.» این است که باید دید با چنین شرایطی، در مکتبی چون اسلام و از ناحیه شخصی چون حضرت محمد(ص) تحقق عملیات روانی ابتدایی با هدف رهاییبخشی که از سویی تمام اعضای جامعه عربی - ساکن شبه جزیره عربی آن دوران - را مورد توجه قرار دهد و از سوی دیگر با دقت در گزینش مخاطبین خود بتواند پیامش را با زمینههای ذهنی و عادتهای خاص آنها در اخذ یک پیام هماهنگ کند؛ و احساس، ادراک و عقاید مخاطبین یا گیرندگان پیام را هدف قرار دهد و از این طریق بر رفتار و کنش آنها و مهمتر از آن بر بینش و نگرش آنها تأثیر بگذارد و در آنها دگرگونی و تحول ایجاد کند؛ تحقق یافته است یا نه. بر این اساس هدف این نوشتار بررسی این مسئله است که، اصولاً با توجه به ویژگیهای مکتب اسلام، قرآن، عقاید و آرای حاکم بر نگرش مردم جهان در آن عصر - بهویژه عربهای مشرک - آیا چنین امری محقق شده است و پیامبر(ص) با هدف تأثیرگذاری عمیق و نفوذ در احساس و ادراک گیرندگان پیام خویش، سعی در بهکارگیری عملیات گسترده روانی بر پایه منطق و شرع کرده است؟ همانگونه که اقدامات و تلاشهای روانی - در برابر اقدامات، نبردها و عملیات نظامی جسمانی که هدف آنها تسلط بر ابدان است - در بعد دفاعی و انفعالی یا در واقع ضدعملیات روانی ابعاد گوناگونی چون ایستادگی در استمرار دعوت، ثبات قدم و پایداری، ارتباط جمعی، ارتباط شخصی، وحدت، برادری، تأکید بر عدالت و مساوات در جامعه، تأکید بر آزادی و رهایی، صبر و استقامت و … دارد، اقدامات و عملیات روانی در بعد ابتدایی نیز میتواند ابعاد گوناگونی داشته باشد. امروزه معمولاً در بررسی جنگهای روانی، صرفاً به بعد تهاجمی یا ابتدایی آنها یعنی عملیات روانی به مثابه تک، حمله و تهاجم، اشاره میشود، در حالی که عملیات روانی مانند هر نوع نبرد و رزم دیگری (اعم از نظامی، سیاسی، اقتصادی و …) میتواند یا ابتدایی باشد و به مثابه تک صورت گیرد، یا دفاعی باشد و به عنوان دفاع تحقق پذیرد. بنابراین در هر نبرد روانی یکی از طرفین میتواند آغازگر باشد و طرف دیگر در موضع دفاعی قرار گیرد و از آنجایی که روند نگرش و برخورد در عملیات روانی براساس فرهنگ، اعتقادات و نگرشها و احساسات و عواطف بشری است، لذا معیارها و قوانین حاکم بر عملیات نظامی رزمی مانند شروع و پایان تجاوزگر بودن یا نبودن، شروعکننده عملیات و … مصداق و کاربرد ندارد. چه در میدان نبرد و چه در عرصه فرهنگ، اعتقادات و نگرشها، حقبودن یا باطل بودن، عدل بودن یا ستم و بیداد بودن و … معیار تشخیص صحیح از سقیم است. عملیات روانی در بعد ابتدایی و آغازین یا در قالب تک و حمله دارای روشها، استراتژیها و صور گوناگونی است که مهمترین آنها - که در اصل رکن بنیانی این نوع عملیات را تشکیل میدهد - دعوت و فراخوانی و تبلیغ است که استراتژی عملیاتی کاربردی و فعال قلمداد میشود و موضوع اصلی این نوشتار میباشد. سایر روشها و استراتژیها میتوانند در نوشتار دیگری مورد توجه قرارگیرند. آیا دعوت نوعی جنگ روانی است؟ جنگ یا عملیات روانی، نوعی استراتژی و برخورد غیرنظامی (غیرجنگی) است که به جای هدف قراردادن جسم افراد مخاطب یا دشمن، روح و روان آنها را مورد هدف قرار میدهد. روان افراد از دو بخش تشکیل شده است: 1- خرد یا عقل یا به تعبیری ذهن، که مرکز استدلال، تفکر، اندیشه و ادراک و فهم یا مرکز بینشها و نگرشهاست؛ 2- احساسات و عواطف و گرایشها. این دو بُعد بر جسم بشر غلبه دارند لذا غلبه بر آنها، جسم را نیز تحت سلطه درمیآورد. چه، انسان بودن انسان، به اندیشه و احساس است. بنابراین در عملیات روانی، این ذهن و احساسات فرد است که مورد هدف قرار میگیرد و به بیانی: سلسله فعالیتهای روانشناسانه را شامل میشود که در زمان صلح، جنگ و بحران برای تأثیرگذاری بر نگرش و رفتار مخاطبان بیطرف، خودی و دشمن طرحریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی، فرهنگی و عقیدتی مؤثرند. در عملیات و جنگ روانی از ابزارهای متعددی استفاده میشود که میتوان آنها را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 1- ابزارهای دیداری مانند کتاب، مجلات، نشریات، اعلامیهها، دیوارنویسی و …؛ 2- ابزارهای شنیداری: تولید صدا، رادیو، بلندگو، نوارکاست و …؛ و 3- ابزارهای دیداری و شنیداری: گفتوگوی رودررو، سخنرانی و موعظه، تلویزیون، ماهواره، فیلم، اسلاید و … . بنابراین جنگ یا عملیات روانی با ابزارهای گوناگون تبلیغاتی صورت میگیرد. این ابزارها طیف وسیعی از سلاحهای تبلیغی و روانی هستند که میتوانند بر روان افراد (ذهن و احساسات آنها) تأثیر بگذارند. به طور کلی محور اصلی جنگ روانی را تبلیغ، دعوت یا فراخوانی تشکیل میدهد. در بیان تبلیغ - هر چند در اصل به مفهوم رساندن خبر یا پیام با هدف ایجاد ارتباط یا تغییر در عواطف یا دادههای ذهنی است - گفتهاند: «تبلیغ، هر نوع ارتباط برای نشاندن دادهها، ایدهها یا انگارهها در ذهن بشر به منظور تأثیرگذاری بر افکار، عواطف یا کنشهای فردی یا گروهی است و اهداف آن عبارتند از: 1- کسب حمایت دوستانه یا تقویت آن؛ 2- شکلدهی یا تغییر نگرشها یا طرز تلقیها نسبت به ایدهها و رخدادها؛ 3- تضعیف یا تحلیل بردن قدرت دولتهای خارجی غیردوست یا تضعیف برنامهها و سیاستهای آنها؛ و 4- مقابله با تبلیغات خصمانه دیگر گروهها یا کشورها. بر این اساس هرگونه اقدامی که برای تغییر نگرش، رفتار یا عواطف افراد (اعم از دشمن، بیطرف یا خودی) و با استفاده از ابزارهای ارتباطی (دیداری، شنیداری و دیداری - شنیداری) صورت گیرد، نوعی عملیات یا اقدام روانی قلمداد میشود. از این نظر صدا، تصویر، فیلم، رادیو، بلندگو، اعلامیه، سخنرانی، مجادله، بحث، موعظه و ارشاد، و… نمونههایی از عملیات روانی محسوب میشوند. بنابراین دعوت و تبلیغ نه تنها نوعی عملیات روانی، که برترین و بارزترین شکل و استراتژی عملیات روانی را تشکیل میدهند. انواع عملیات روانی از منظر ارزشی همان طور که بیان شد نمیتوان در بررسی ارزش یا صحت و سقم یک عملیات روانی به لحاظ شروع یا حمله و تلاش برای مقابله یا حمله، از معیارهای عملیات نظامی یا جنگ مرسوم استفاده کرد. چرا که گاه شروع کننده نبرد در این نوع رزم، با هدف رهایی افرادی از جوامع بشری یا کل جامعه بشری چنین اقدامی را انجام میدهد. و یا دفاعکنندهای برای رسیدن به منافع خویش و دفاع از سلطه ناروا بر افراد و جوامع دیگر به دفاع میپردازد. از این نظر باید دید معیار صحت و سقم در عملیات روانی چیست؟ طبیعی است که مهمترین معیار در اینجا حق و باطل بودن است که به هدف و جهتگیری طرفین نبرد روانی برمیگردد. انگیزه، نیت و قصد و هدف مهمترین معیار و ملاک تشخیص حق یا باطل، خوب یا بد، عادلانه یا ظالمانه بودن یک اقدام یا عملیات روانی است. اینکه رزمندگان این نوع نبرد، با چه نیت و انگیزهای و برای رسیدن به چه هدف و مقصدی وارد عرصه نبرد میشوند، تعیین میکند که نبرد منطقی، انسانی، حق، عادلانه است یا نه. برای نمونه، جایی که هدف و آرمان نبردکنندگان و انگیزه و نیت آنها رهایی نوع بشر از دام ضلالت و گمراهی و رساندن آنها به سعادت و خیر باشد، طبیعی است هر عقل سلیمی میپذیرد که چنین نبرد روانی حق و صحیح و عملی، رواست. همچنین آن درمورد هنگامی که هدف عملیات روانی آگاهیبخشی و بیداری مردم و یا دادن اطلاعات و خبرهای صحیح باشد، بهکارگیری آن مجاز است اگر در نبرد نظامی اسلام قیودی چون سبیلالله، یا لتکون کلمه الله هی العلیا و … آمده است، این قیود در اینجا که میدان فرهنگ است دارای اهمیت بیشتری میباشد. بنابراین که قرآن میفرماید: «وَ قاتِلُوا فی سبیلِاللهِ الَّذینَ یُقاتِلوُنَکُم وَ لاتَعْتَدوُا اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْمُعْتَدینَ.» «و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید ولیکن تجاوز ننماید، همانا خداوند یکتا تجاوزکاران را دوست نمیدارد.» و پیامبر اسلام(ص) نیز در بیان قید سبیلالله میفرماید: «مَنْ قاتَلَ لِتَکوُنَ کَلِمَهِ اللهِ هِیَ الْعُلْیا فَهُوَ فی سَبیلِالله» (جهاد فی سبیلالله، جهاد کسی است که بجنگد تا کلمه خدای یکتا برتر و پیروز شود.) در عملیات روانی نیز بر قید فی سبیلالله، تحقق اراده و خواست خدای یکتا، بیان دعوت و تبلیغ و فراخوانی به سوی او و ارزشهای متعالی انسانی تأکید شده است. برای نمونه، میتوان به آیه «اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» (همانا ما تو را به عنوان گواه [بر مردم] و بشارت و نویددهنده، بیمدهنده و دعوتکننده به سوی خدای یکتا، به فرمان او و چراغی روشنگر فرستادیم.) طبق این آیه پیامبر(ص) داعی الی الله باذنه است یعنی مبارز عملیات روانی ابتدایی و رهاییبخش، به فرمان خدا و به سوی او (برای او) وارد عرصه عملیات روانی دعوت و تبلیغ میشود. آنچه از این آیه در این خصوص استنباط میشود، به شرح زیر است: 1- پیامبر از سوی خدا به رسالت و پیامبری برانگیخته شده است تا شاهد، مبشر، نذیر، داعی و چراغ روشنگر باشد، لذا نماینده خدا و مأمور اجرای حق و حقیقت است (انا ارسلناک) بهویژه که کاربرد ضمیر در آغاز همراه با ِانَّ (اِنّا) و بعد از فعل (نا) تأکید بر این است که قطعاً و البته تو از جانب ما فرستاده شدهای برای اینکه داعی باشی. 2- پیامبر خدا (ص) دعوتکننده به سوی اوست. لذا دعوت برای خدا و به سوی او صورت میگیرد.(داعیاً الی الله…) 3- پیامبر خدا (ص) تنها و تنها دعوت را به فرمان و اجازه خدا عملی میسازد. بنابراین اقدامات و عملیات روانی تبلیغی او جز با اجازه و صدور فرمان الهی نیست (باذنه) 4- تحقق این استراتژی دارای چند بعد اساسی یا منوط به چند رکن اساسی (شهادت و گواهی، نویددادن، بیمدادن) است (شاهداً، مبشراً و نذیراً) 5- پیامبر(ص) با اقدامات و عملیات روانی خویش، به روشن کردن راه و نشان دادن مسیر میپردازد، لذا هیچ اجبار و اکراهی از سوی او صورت نمیگیرد. چه در هیچ عملیات روانی صحیحی اجبار و اکراه مطرح نیست، بلکه هدف تأثیر و تحول آزادانه در افراد و مخاطبین است و از همین روی خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «سراجاً منیراً» یعنی چراغی روشنگر هستی که در پرتو اقدامات تو، راه از چاه و حق از باطل نمایان میشود. «یا قَوْمَنا اَجیبوُا داعِیَ اللهِ…» (ای گروه ما، دعوتگر خدا را اجابت نمایید …) در این آیه، از پیامبر خدا بهعنوان داعی الله یاد میشود که بیانگر این است که، این رزمنده عملیات روانی و روحی بشر، رزمنده خداست و داعی اوست که جز با زبان و بیان او سخن نمیگوید (وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی)( ) و یا میفرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی اَدْعوُا اِلَی اللهِ» (بگو این راه من است به سوی خدای یکتا فرا میخوانم.) دعوت خدا نیز دعوت به سعادت، سلامت، بهشت، نجات و رهایی است. چرا که خود میفرماید: «وَاللهُ یَدْعوُا اِلی دارِالسَّلامِ». (و خداوند یکتا بهسوی خانه سلامت و امنیت فرامیخواند) و یا: «وَاللهُ یَدْعوُا اِلَی الجنهِ و المغفرهِ بِاِذنِهِ» (و خداوند یکتا به سوی بهشت و آمرزش، به فرمان و اجازه خودش، فرامیخواند.) براساس دیدگاه قرآن و اسلام و بر مبنای منطق عقلانی نوع انسان، رزم و عملیات روانی براساس معیار انگیزه، نیت و هدف تعیین میشود. در این مورد، امام موسیبنجعفر(ع) به نقل از پیامبر اسلام (ص) میفرماید: «انما الاعمال بالنیات و لعل امری مانوی فمن غزا ابتغاء ما عندالله فقد وقع اجره علی الله عزوجل و من عزا یرید عرض الدنیا او نوی عقالاً لم یکن الا مانوی.» یعنی: کنشها وابسته به نیتها و انگیزهها هستند و برای هر کسی همان چیزی است که قصد و نیت کرده است. پس هر کسی که برای رسیدن به آن چیزی که در نزد خداست، بجنگد، پس اجر و پاداشش بر خدای عزوجل است و کسی که برای دنیا میجنگد یا قصد او رسیدن به افسار [شتر]ی است، جز به آنچه قصد کرده است، نخواهد رسید. بر این اساس نبردهای روانی دو گونه هستند:1- نبرد در راه خدا و ارزشهای متعالی الهی و انسانی؛ 2- نبرد در راه خواستهها و مقاصد مادی یا طاغوتها، هواها و شیاطین. زیرا در هر تلاش، کوشش، مبارزه، قیام و جهاد و رزمی دو خطمشی بیشتر قابل تصور نیست یا خداست یا شیطان و طاغوت. همانگونه که در قرآن آمده است: «اَلَّذینَ امَنوُا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَروُا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ الطّاغوُتِ…» (کسانی که ایمان دارند در راه خدا میجنگند و کسانی که کافر هستند در راه طاغوت نبرد میکنند…) هدف در دعوت و پیامرسانی هر جنگی خواه فرهنگی، روانی، سیاسی و یا نظامی دارای هدف مشخص و معینی است. به علاوه هر چه هدف از وضوح و روشنی بیشتر و بهتری برخوردار باشد، رزمنده بهتر میتواند به مقصد خویش نائل آید. در جنگ، هدف اصلی و آشکار غالباً پیروزی بر خصم است. اما این پیروزی آن هنگام نیست که جسم سربازان دشمن یا افراد بیطرف در اختیار رزمنده یا مبارز قرار گیرد بلکه، پیروزی واقعی هنگامی بهدست میآید که بر احساسات، عواطف و مهمتر از آن بر تفکر و خرد دشمن یا افراد بیطرف، غلبه و تسلط صورت گیرد. لیدل هارت از متفکران نظامی معاصر مینویسد: «هدف واقعی در جنگ، غلبه بر تفکر فرمانده دشمن است، نه جسم سربازانش، اگر ما علیه نیروهای دشمن عملیات میکنیم، اساساً بدان دلیل است که بر فکر و اراده فرمانده دشمن تأثیر بگذاریم…» همچنین میتوان گفت که اگر آنگونه که در تعریف عملیات روانی گفتهاند: «عملیاتی است که برای انتقال اطلاعات و نشانههای گزیده شده با هدف تأثیرگذاری بر هیجانها، انگیزهها، استدلال عینی مخاطبان خارجی، رفتار دولتهای بیگانه، سازمانها، گروهها و یکایک افراد طرحریزی میشود.»( ) تبلیغات و دعوت یکی از مهمترین شیوهها و روشهای عملیات روانی است. شیوهای که اساساً با هدف تأثیرگذاشتن بر عواطف، خرد مخاطبان و رفتار آنان به آرامی و به دور از هر گونه ناامنی و احساس نامطلوب صورت میگیرد. بهعلاوه این نوع عملیات در عین آرام و امن بودن، بیشترین تأثیر را میتواند به دنبال داشته باشد. چنین عملیاتی چون از ناحیه خودی شروع میشود، لذا آفندی و تهاجمی است. بنابراین به لحاظ هدف، عملیات روانی دعوت و تبلیغ، در پی ایجاد تأثیر و در نتیجه، تغییر در احساسات و خرد آدمیان است یعنی در اصل تأثیر، نفوذ و تغییر در آنچه که انسانیت انسانها به آن وابسته است. همچنانکه پیش از این بیان شد نوع تغییر، تأثیر و نفوذ نیز کماهمیتتر از اصل هدف نیست. چرا که هدف، بنیان و تعریف استراتژی دعوت و تبلیغ را مشخص میسازد و نوع تغییر یا انگیزه و نیتی که این نوع یا گونه بر آن مبتنی است، حق یا باطل بودن دعوت و تبلیغ و عملیات روانی را مشخص میسازد. پس در هر عملیات روانی، هدف اساسی تغییر در نیات، انگیزهها، مقاصد، نگرشها، بینشها، آگاهیها، دانستهها، عواطف و احساسات نیروهای دشمن، بیطرف و خودی است، اما جهتگیری و سمتگیری این هدف میتواند بهسوی خیر وکمال مطلق ،الله، و ارزشهای وابسته به او باشد که در این صورت نوع دعوت و تبلیغ خیر و کمال و لذا مطلوب است. از سوی دیگر، جهتگیری عملیات روانی، تبلیغ و دعوت میتواند به سمت خواستههای نفسانی، ارزشهای قومی، قبیلهای، گروهی، نژادی و فردی یا ارزشهای مادی محض و این جهانی باشد. حتی اگر برتری قومی، گروهی، یا فردی هم وجود داشته باشد باز هم اظهار این مورد در دعوت، تبلیغ و عملیات روانی از منطق حق و عدالت برخوردار نبوده و قابل پذیرش انسانهای صاحب عقل و ادراک سلیم نیست. طبیعی است که وقتی از هدف و جهتگیری اقدامات رسولخدا (ص) سخن به میان میآید، این دو بحث اساسی مورد توجه است:1- هدف رسولالله (ص) از اقدامات دعوتی و تبلیغی خود، دگرگونساختن خرد انسانها و عواطف آنهاست؛ 2)- جهتگیری این اقدامات به سوی الله، معبود، کمال و ارزش مطلق است، لذا تمام ارزشها و کمالات والا را دربرمیگیرد و در جهت رساندن انسانها به سعادت حقیقی و راستین است؛ 3) براساس دو محور بالا اینگونه عملیات و رزم روحی، فرهنگی، روانی و سیاسی - اجتماعی، نه تنها ممکن که از ضروریات و نیازهای اساسی نوع بشر است که در دام گمراهیها، خرافات، جهالتها، بتها و اسارت ستمگران افتاده است و هواهای نفسانی و فرامین ستمگران، تعیینکننده سرنوشت او هستند. چنین آدمیانی با دلهایی رمیده، فرسوده و عقولی ضعیف، نارسا و دربند، نیاز به رهایی دارند و لذا پیامبر از سوی پروردگار عالم برای رهایی آنها میآید و از ابزارهای عملیات روانی کمکگرفته، به طراحی استراتژی دعوت میپردازد تا در حد توان به تأثیر در این قلوب و اذهان بپردازد و آنها را متحول و دگرگون سازد. به تعبیر قرآن: «یِأْمُرُهُمْ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْههُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِباتِ وَ یُحَرَّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَ الْاَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ …» براساس این آیه این تحول، در جهت شش امر اساسی صورت میگیرد: 1- به آنها به انجام معروف فرمان میدهد؛ 2- آنها را از انجام منکر و زشتی بازمیدارد؛ 3- پاکیزهها را بر آنان حلال میسازد؛ 4- پلیدیها را بر آنان حرام میکند؛ 5- بارهای سنگین طاقتفرسای سلطه را از دوش آنان برمیدارد؛ و 6- قیود و بندهای خرافی و جاهلانه و غیرانسانی را از دست و پایشان باز میکند. دعوت و فراخوانی از مفاهیم اساسی حیات سیاسی اسلام و یکی از مهمترین اقدامات یا عملیات روانی پیامبر اعظم(ص) در برابر مشرکین و کفار و به طورکلی تمام افراد جامعه، دعوت است که در اصل به معنای فراخواندن یا درخواست برای پذیرش دین و نفی غیرخدا و هر آنچه که مگر به اراده خدا تعلق میگیرد، است. در معنی دعوت آمده است: «دعوت عبارت است از، درخواست پذیرش اسلام از غیرمسلمین توسط مسلمین.» بهطورکلی دعوت یا فراخواندن، مفهومی فرهنگی - سیاسی است که بر اساس آن از دیگران و همچنین از دشمنان حتی در نبرد نظامی - خواسته میشود تا در صورت تمایل و با پذیرش دلایل و براهین محکم به دین اسلام روی آورند و از شرک و بتپرستی و دشمنی با اسلام و قرآن دست بردارند. از همین روی دعوت نوعی صدور پیام، ابلاغ پیام، پیامرسانی یا تبلیغ اعتقادات و نگرشهای دینی، با هدف ایجاد تحول روحی، روانی، عاطفی و عقلی در دیگران است. بنابراین دعوت، نوعی عملیات روانی مباح، جایز و واجب است که پیش از هر اقدام نظامی یا سیاسی و دیپلماتیک صورت میگیرد و هدف آن نیز تحول درونی افراد دشمن و بیطرف در جهت خودی است. دعوت از احکام منصوص است که در قرآن و زبان پیامبر اسلام (ص) و سایر پیشوایان معصوم، بر آن تأکید شده است. برای نمونه قرآن با صراحت اعلام میکند: «اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ…» (مردم را به راه پروردگارت با حکمت [استدلال و برهان] و موعظه نیکو دعوت نما و [در این راه] با آنان [کسانیکه اهل منطق و موعظه نیستند] به بهترین شیوه مجادله نما.) و یا «قُلْ هذِهِ سَبیلی اُدْعوُا اِلَی اللهِ عَلی بَصیرَهٍ…»( ) (بگو این راه من است که آگاهانه مردم را به سوی خداوند یکتا دعوت کنم…) ارکان استراتژی دعوت دعوت به مثابه یک رسالت انسانی و نیز بهعنوان جنگی روانی دارای ارکان و عناصر گوناگونی است. چون موضوعی انسانی است بنابراین طرفهایی دارد که از سوی آنان یا در ارتباط با آنان مطرح میشود. مهمترین ارکان یا عناصر دعوت، به اختصار عبارتند از: 1) داعی (دعوتکننده)؛ دعوتکننده یا صاحب دعوت (الدعایه) در اصطلاح داعی نامیده میشود. او صاحب پیام و رسالت یا نماینده صاحب پیام است و لذا مبلّغ یا پیامرسان (رسول و سفیر) میباشد. بر همین اساس نقش اصلی و مهمی در عملیات روانی دعوت و فراخوانی را بر عهده دارد. داعی در واقع مبارز و رزمندهای است که به شیوهای منطقی یا با کاربرد جدل، وعظ و خطابه، دشمن و افراد بیطرف را به سوی دگرگونی روحی، عقلی و عاطفی فرا میخواند. او بدون شمشیر و تفنگ میرزمد و به فتح و پیروزی دست مییابد. کار او فتح دلها و عقول (خردها) است و ابزار او زبان، و بیان و کلام میباشد. در صدر اسلام و در جریان رویارویی اسلام و کفر، اولین داعی و اسوه و الگوی داعیان شخص رسول اعظم(ص) است که قرآن از او با نام داعی الی الله (فراخواننده به سوی خدا) یاد میکند و او را اولین مبارز صحنه عملیات روانی با شرک و کفر و ضلالت میداند. برای نمونه، میفرماید: « وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» (و به فرمان خداوند یکتا [تو ای محمد(ص)] فراخواننده به سوی او و چراغ فروزان [راه حق و سعادت] هستی.) داعی مبارزی برجسته و انقلابی است که خالصانه، در راه تحقق دعوت به سوی ایدهآل مطلق هستی و بهدور از هرگونه شائبه نفسپرستی فرامیخواند. 2- مخاطب یا فراخوانده (مدعو)؛ هر دعوت یا فراخوانی، به هر شکل که صورت گیرد، رکن دومی دارد که فراخوانده، مخاطب یا دریافتکننده پیام نامیده میشود. در استراتژی عملیات روانی دعوت، مخاطب حوزه وسیعی را دربرمیگیرد. بهطور کلی سه گروه میتوانند بهعنوان مخاطب این استراتژی مورد توجه قرار گیرند: الف) دشمن؛ مهمترین مخاطب در یک اقدام روانی مبتنی بر دعوت افراد دشمن است و هدف اساسی نیز دگرگونکردن اندیشه، نگرش و عواطف او از طریق تأثیرگذاری بر او با ابزار بیان یعنی سخن، کلام و نظایر آن میباشد. ب) افراد بیطرف؛ اقدام روانی دعوت به مثابه موجی است که فراتر از آنچه پیشبینی میشود، حرکت میکند و پیش میرود و هر صاحب خرد و عاطفه و احساسی را میتواند تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، موج آن گسترده و فراگیر است و ندای آن عالمگیر و همگانی است. بنابراین هر شنونده یا خوانندهای را شامل میشود. در مخاطب توانایی ذهنی و ادراکی، نوع احساسات و عواطف (حالات خاص)، هیجان، ترس و تلاش برای درگیرکردن آنها با مسئله موردنظر داعی و … حائز اهمیت است. سخن گفتن بر مبنای ادراک و توان ذهنی افراد، از ویژگیهای مهم دعوت پیامبر(ص) است. برای نمونه میفرماید: «انا معاشرالانبیاء تکلم الناس علی قدر عقولهم» (ما پیامبران با مردم به اندازه توان ادراکی آنان صحبت میکنیم). ج) افراد خودی؛ سومین مخاطب، افراد خودی هستند که سعی میشود تا استحکام در مقام عمل و وحدت در میان آنها و اعتقاد و ایمان به آرمانها در بین این افراد حفظ و از شر تبلیغات دشمن ایمن شوند. 3- استراتژی: دعوت و تبلیغ وقتی دارای رسالت و هدفی اساسی و تعیینکننده و نیز در پی دگرگونی بنیادین در جامعه باشد، دارای استراتژی است و یا میتوان گفت اصولاً خود نوعی استراتژی است زیرا به معنای برنامهای بلندمدت و گسترده میباشد که برای جهتدادن به زندگی مخاطبان بهکار میرود. لذا برنامهای استراتژیک، عقلگرا، دارای جهت و هدفمند است. از این رو دعوت اسلام و قرآن، اقدامی استراتژیک و اساسی است. 4- تاکتیک: دعوت و تبلیغ علاوه بر برخورداری از برنامه بلندمدت و گسترده دارای برنامهها و اهداف تعیینشده کوتاهمدت و مقطعی نیز است که در شرایط و برهههای خاص زمانی و مکانی قابلیت تحقق دارند. اینکه در چه شرایطی، از چه ابزارها و امکاناتی استفاده شود و با چه زبانی با هر قوم و جامعهای سخن گفته شود و یا چه فرامینی بهکار بسته شود، نشان از وجود تاکتیک در استراتژی دعوت میباشد. در واقع میتوان برای دعوت سه سطح راهبردی (استراتژیک)، عملیاتی و تاکتیکی و یک حوزه تکنیکی در نظر گرفت. تکنیک به نوع کاربرد ابزار بیان خاص در شرایط و برهههای جزئی و حساس برمیگردد و تاکتیک به نحوه تحقق عملیات روانی دعوت در این گونه برههها و مقاطع توجه دارد. 5- پیام؛ یکی از مهمترین ارکان استراتژی دعوت را پیام، محتوا و مفهوم آن تشکیل میدهد. نوع پیام و محتوای آن، در میزان تأثیر و نفوذ آن در مخاطبین و مجاب یا متقاعدکردن آنها، نقشی اساسی و تعیینکننده دارد. پیام هر چه با فطرت و ساختار درونی انسان هماهنگتر باشد، میزان اثرگذاری آن بیشتر است و این امری است که بنیان پیام را در استراتژی دعوت پیامبر اسلام (ص) تشکیل میدهد. بهویژه قدرت و توان استدلال و اقناع در پیام حائز اهمیت است. به بیان ارونسون: «یافتههای آزمایشگاهی، بیانگر آن است که نخبگان و دانشاندوختگان جامعه و افرادی که درگیر موضوع یا مسئله مورد بحث شدهاند، اغلب تحت تأثیر پیامهایی قرار میگیرند که بر اساس استدلال است.» تکرار پیام - که در اسلام و قرآن مورد توجه جدی واقع شده است - بیانگر تأثیر شایان پیام در رسیدن به اهداف مورد نظر است و لذا آن را از عوامل مهم و مؤثر در اقناع و تأثیر دانستهاند. لذا تکرار مسائل دعوت در قالب آیات و احادیث بهوضوح دیده میشود. نمونه بارز تکرار در امر دعوت در قرآن سوره مرسلات، قمر و شعراء … است. در سوره مرسلات، بعد از بررسی هر واقعیت مهم و ابعاد آن، آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِبینَ» (وای در آن روز [قیامت] بر تکذیبکنندگان) آمده است و در مجموع این عبارت ده مرتبه تکرار شده است. 6- ابزار، راهها و روشهای انتقال پیام؛ در اینجا ابزار ارتباطی، وسیله و راههایی که از طریق آن بهتر، سادهتر و روشنتر و سریعتر بتوان پیام را در اختیار مخاطبان قرار داد، مورد توجه است. معمولاً داعی همیشه به این مسئله میاندیشد که چگونه، با چه ابزار و وسیلهای و از چه راه و روشی، بهتر و سادهتر میتواند پیام خویش را در اختیار مخاطب گذاشته و او را تحت تأثیر قرار دهد یا او را قانع سازد. بنابراین گزینش ابزار و روش ارسال پیام و بیان آن، از ارکان مهم استراتژی دعوت میباشد. در این مورد برای نمونه قرآن از روشهایی چون حکمت (استدلال و برهان)، موعظه نیکو (پند و اندرز و نصیحت و ارشاد صحیح) و مجادله به بهترین روش و یاد میکند. « اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ» (فراخوان به راه پروردگارت با حکمت [برهان و استدلال] و وعظ نیکو و با آنان [که از این طریق به راه نمیآیند] به نیکوترین روش مجادله نما.) 7- رسالت و هدف؛ هدف مهمترین رکن استراتژی عملیات روانی دعوت در اسلام و قرآن را تشکیل میدهد که همان راه خدا، راه رهایی و سعادت است و همه چیز و تمام ارکان دعوت برای رسیدن به این هدف برتر و متعالی و شناخت و باور به ایدهآل مطلق هستی است و لذا هماهنگی میان این رکن با سایر ارکان دارای اهمیت والایی میباشد. ماهیت دعوت در نگاه قرآن و پیامبر(ص) همانطور که پیش از این بیان شد دعوت در این مکتب، هر چند در قالب یک اقدام و عملیات روانی غیرنظامی و مثبت و سازنده صورت میگیرد، اما رهاییبخش است و بشارتدهنده به سعادت راستین و نجاتدهنده از دامها و قیود پست و گرفتارکننده و طاغوتها و شیاطین و هواهای نفسانی. در واقع ماهیت دعوت و هدف آن، ویژگی رهاییبخشی، سعادتخواهی، عدالتطلبی و حقیقتجویی را به آن میبخشد. این چهار بعد حقیقت دعوت را روشن میسازند. پیامبر نه تنها داعی الی الله است بلکه از نظر قرآن داعی به این ابعاد چهارگانه نیز است. بهعلاوه در مورد او، واژههایی چون نذیر و منذر و همچنین بشیر و مبشر بهکار رفته است که در اینجا به اختصار به تفسیر هر کدام اشارهای میشود تا اهمیت استراتژی دعوت از منظر عملیات روانی آشکارتر شود. نذیر و منذر به معنای اخطاردهنده نسبت به وضعیت موجود و خطرناک مخاطب است. بدین معنا که آیندهای را که در نتیجه عملکرد و کنش فعلی مخاطب یا مخاطبان انتظار میرود، ترسیم نموده و نسبت به ناگواری و بدی آن هشدار و اخطار داده میشود. پیامبر در روند استراتژی دعوت خویش به مثابه عملیاتی روانی و برای دگرگونی خرد و عواطف آدمیان در جهت مثبت و سازندگی یا کمال و سعادت، در ابتدا به انذار نسبت به وضع موجود روی میآورد یعنی آنها را نسبت به آنچه در حال انجام دادن آن هستند، میترساند تا در عملکرد تزلزل آنان تزلزل ایجاد شود و زمینه تغییر در نگرش آنان فراهم گردد. اهمیت انذار از این منظر است که، تا بنایی که در خرد، مخیله و مرکز احساسات افراد مخاطب (دل و مغز) ایجاد شده است، متزلزل نگردد، زمینه برای تغییر و لذا، تحقق دعوت فراهم نمیشود. همراه با انذار، تبشیر است که به معنای مژدهدادن و نویددادن نسبت به سرانجام نیک پذیرش وضعیت مطلوب و موردنظر و از مقوله تشویق میباشد که راه را نشان میدهد و پس از ویرانکردن بنای موجود در ذهن و دل، سعی در ایجاد بنایی دیگر و ساختاری دیگر دارد. پیامبر اعظم(ص) در روند استراتژی دعوت و فراخوانی خویش، با ویرانکردن ساختارهای موجود در اذهان و خردهای مخاطبان سعی بر ایجاد بنایی محکم و استوار دارد. قرآن در بیان این دو خصلت میفرماید: «یا ایّها النبی انا ارسلناک شاهداً مبشراً و نذیراً …» ) (ای پیامبر ما تورا فرستادیم تا گواه بر مردم باشی و مبشر [نوید دهنده] و نذیر [بیمدهنده]). شهید مرتضی مطهری(ره) در بیان این دو ویژگی بهعنوان دو رکن دعوت و تبلیغ مینویسد: «… میگویند تبشیر، قائد است و انذار سائق. قائد یعنی جلوکش، کسی که مثلاً مهار اسب یا شتری را میگیرد، از جلو میرود و حیوان از پشت سرش، او را میگویند قائد. و سائق آن کسی را میگویند که از پشت سر، حیوان را میراند… و این هر دو برای بشر ضروری است، یعنی تبشیر و انذار هیچکدام به تنهایی کافی نیست. تبشیر شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست، انذار هم شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست…» در استراتژی دعوت، دو رکن ویرانسازی و ایجاد ساختار جدید با یکدیگرند و لازم و ملزوم هم هستند. برخلاف دیدگاه برخی از نظریهپردازان عملیات روانی نمیتوان که تصور کرد که با ویرانکردن یافتههای ذهنی مخاطبان، کار تمام شده و دشمن شکست خورده است، چرا که در چنین شرایطی احتمال جایگزینی ساختار دیگری از سوی مخاطب یا دشمن وجود دارد. لذا اسلام دو رکن اساسی دعوت را برای تکمیل استراتژی روانی دعوت با هم مطرح کرده است. بهعلاوه برخلاف برخی از تصورات، تبشیر نمیتواند مقدم بر انذار باشد. بلکه انذار حق تقدم دارد چون انذار نقش اول را در یک عملیات روانی یعنی دگرگونسازی ساختارهای عقیدتی و عاطفی بازی میکند. شهید مطهری (ره) در مورد توأمانی این دو مینویسد: «در دعوت، این هر دو رکن باید توأم باشد. اشتباه است اگر داعی و مبلغ تنها تکیهاش روی تبشیرها باشد و یا تنها تکیهاش روی انذارها باشد…» در هر حال قرآن و پیامبر اعظم (ص) در تدوین و بیان استراتژی ابتدایی و رهاییبخش خویش در قالب استراتژی دعوت و فراخوانی، این توأمانی، همگامی و هماهنگی دو رکن اساسی یک عملیات روانی کامل را مدنظر قرار دادهاند است. عبارت زیبای لاالهالاالله که بنیانیترین شعار و اصل در دعوت پیامبر اسلام است، نیز مؤید کاملی از این معناست، لااله مفهوم انذار را دربردارد.یعنی مفهوم بعد اول یک عملیات روانی رهاییبخش کامل را، که همانا ویرانکردن اساس تمام نگرشها و عقایدی که هر چیزی را خدا تصور میکند. در اینجا ویرانسازی بهعنوان گام اول یک عملیات روانی صورت میگیرد تا شرایط تحقق و تغییر در اذهان و قلوب را فراهم سازد. خانه باید ابتدا خالی شود تا جایی برای ورود عنصر فرهنگی جدید فراهم گردد. الاالله، بیانی است که به نوعی، مفهوم تبشیر را در بردارد و پس از ویرانکردن نگرش به معبودهای دیگر و پاکسازی مخیله و ذهن از تصور، نگرش، احساس و گرایش به انواع و گونههای معبودها، مطرح میشود که جایگزین نگرش نو و گرایش جدید بجای نگرش و گرایش قبلی است که اکنون از وجود مخاطب خارج شده است. بنابراین نمیتوان عملیات روانی را صرفاً تخریب باور یک فرد نسبت به یک نظام ارزشی دانست، بلکه مهمتر از تخریب، ایجاد یک باور حاوی نظام ارزشی جدید در ذهن فرد است. بهعلاوه این جایگزینی همیشه کلیشهای نیست، بلکه گاهی یک نظام ارزشی اساسی و حیاتی است. لذا در این نگاه عملیات روانی اقدامی منفی قلمداد نمیشود، بلکه به عنوان ابزاری استراتژیک برای رسیدن به مقصد بهکار میرود. نحوه استفاده از این ابزار استراتژیک و نوع سلاحهایی که در آن کاربرد دارند، مهمتر از همه اهداف پیگیری شده که اهمیت و ارزش عملیات روانی را مشخص میسازند، هستند. درهرحال در نگاه قرآن و پیامبر اسلام، تبلیغ و دعوت بر دو رکن اساسی انذار وتبشیر بنا شده است. بر همین اساس شهید مرتضی مطهری (ره) در مورد قرآن میگوید: «اینکه به قرآن کریم سبعالمثانی گفته میشود، شاید یک جهتش این است که همیشه در قرآن تبشیر و انذار مقرون به یکدیگر است. یعنی از یک طرف بشارت و نوید است و از طرف دیگر انذار و اعلام خطر.» واژه دیگری که برای بیان نخستین مبارز این عملیات رهاییبخش روانی آمده است و بیانگر اقدامات آن حضرت در جهت تحقق استراتژی دعوت برای رهایی آدمیان از خرافات، ضلالت، گمراهی و نگرشهای قبیلهای و قومی به کار رفته مبلغ است که وظیفه او ابلاغ است. در قرآن آمده است: «یا اَیُّهَا الرَّسوُلُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» (ای پیامبر آنچه را که از سوی پروردگارت بر تو فرود آمده است، [به مردم] برسان.) و یا «ما عَلَی الرَّسوُلِ اِلاَّ الْبَلاغُ»( ) (بر پیامبر، جز ابلاغ و رساندن پیام نیست.) و یا: «فَاِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاِنَّما عَلی رَسوُلِنَا الُبَلاغُ الْمَبینُ» (پس اگر سرپیچی نمایید، [بدانید که] بر پیامبر ما پیامرسانی آشکار و روشن است.) بلاغ و ابلاغ، در لغت به معنای رساندن پیام و خبر است و تبلیغ نیزهمان معنا را دارد یعنی رساندن پیام و خبر بدون در نظر گرفتن حواشی و زواید یا اضافه کردن و کاستن آن. بلاغ مبین که وظیفه و رسالت پیامبر است به معنای رساندن پیام به مردم، بهگونهای که روشن و قابل فهم برای آنان باشد است. به بیان مطهری: «قرآن، هم کلمة بلاغ را بهکار برده است و هم گفته است بلاغ مبین. آشکار و آشکارکننده، آن دعوتکنندهای، آن داعی و آن مبلغی در هدف خودش به نتیجه میرسد که بلاغش مبین باشد، بیانش در عین اینکه در اوج حقایق است ساده باشد، روشن باشد، عمومی فهم باشد، مردم حرفش را بفهمند و درک بکنند.» بنابراین دعوت پیامبر و تبلیغ رسالت او بلاغ مبین یا خبررسانی واضح و آشکار و بیّن و استوار است. خبررسانی که با قصد آگاهیبخشی و بیداری صورت میگیرد، و بیداری و آگاهیبخشی که، در پی آن هدایت و یافتن بینش جدید است. بنابراین دعوت پیامبر اعظم (ص) در عین اینکه نوعی جنگ روانی با کفار و مشرکین محسوب میشود، اما بر پایه حقیقت و مبتنی بر روشنگری است، لذا تبلیغ صرف نیست، زیرا افراد را به راه صحیح و به سعادت راستین میخواند. «وَاللهُ یَدْعُوا اِلی دارِالسَّلامِ» (خداوند به سوی منزل سلامت و امنیت فرامیخواند) و یا «وَاللهِ یَدعُو اِلَی الْجَنَّةِ…» (خداوند به بهشت و سعادت برین فرامیخواند.) این چنین است که گاه گفته شده است: «اگر شایعات با معتقدات مخاطب و ایمان و شناخت او موافق بود، حقیقت دارد و اگر موافق نبود، تبلیغ هیچ است.» این گفته تا حدودی میتواند صحیح باشد اما توافق با ایمان و شناخت زمانی میتواند حقیقت داشته باشد که، با ساختار فطری و سرشت او و فلسفه وجودیاش موافقت داشته باشد نه با اعتقادات غلط و شناخت ناقص یا نادرست او. بر همین اساس دعوت پیامبر اعظم (ص)، مبتنی بر ساختار فطری و سرشت بشر و فلسفه وجودی او بود، از همین روی انسانها را بهراحتی جذب میکرد و بسان پتکی بر سر بزرگان قریش و سران کفر و شرک فرود میآمد و نقشههای آنها و عملیات روانی آنها را خنثی میساخت. لذا یاران پیامبر اعظم (ص) نیز مشتاقانه در انجام دعوت میکوشیدند و هیچ هراسی به خود راه نمیدادند. برای نمونه تاریخ، در مورد یکی از داعیان بزرگ اسلام ابوذر غفاری آورده است که: «… ابوذر با لحن محکمی که از آن اطمینان به دین و اتکای پروردگارش پدیدار بود گفت: سوگند به کسی که تو را به حق برانگیخته که بر سر جمع فریاد خواهم زد…. برخاست و بهطرف مسجد روانه شد، با سینهای پر از ایمان و دلی مملو از تصمیم. از سختی [برخورد با کفار] اندیشه نمیکرد و از کسی بیمی در خود راه نمیداد، در مسجد گروهی از قریش را دید. ناگهان فریاد برآورد: ای گروه قریش من گواهی میدهم که جز الله خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد بنده و فرستاده او است …. فریادی که از حلقوم مردانه ابوذر برخاست چنان هیجان و خشمی را در آنان ایجاد کرد که به عزم کشت به سرش ریختند و با شدت هر چه تمامتر میخواستند با کشتن این اخلالگر خطرناک! برای همیشه این نداها را خاموش سازند … تا عباس عموی پیامبر آمد و به زحمت از میان جمع به او رسید و خود را به روی او انداخت و فریاد زد: وای بر شما …» و صبح روز دیگر، همین ماجرا تکرار شد.» همچنین در مورد یکی دیگر از یاران پیامبر (ص) چنین آمده است: «عبدالله بن مسعود، برای نخستینبار به تلاوت قرآن در میان کفار پرداخت و سوره الرحمن را خواند و آنها بر صورتش کوبیدند اما او اعتنایی نکرد و به یاران میگفت: به خدا سوگند، برخورد امروز کفار با من خیلی آسان بود و اگر مایل باشید باز هم با آنها رویاروی خواهم شد.» مهمترین رمز دعوت پیامبر (ص) علاوه بر حقانیت آن، صداقت و راستگویی آن حضرت و یاران راستینش بود. به بیان نویسندهای: «همین، عامل موفقیت دعوت پیامبر(ص) بود، او هرگز از دروغ مدد نگرفت و راستی اساس دعوت آن حضرت را تشکیل میداد. هنگامیکه بالای کوه صفا رفت و آهنگ دعوت نمود به مردم گفت: آیا تاکنون از من دروغی شنیدهاید؟ آنها گفتند: نه، هرگز دروغی نشنیدهایم. آنگاه دعوت خویش را مطرح فرمود. مشرکین در جمع خود نیز به صدق و راستگویی پیامبر گواهی میدادند. ابوجهل یکی از دشمنان سرسخت آن حضرت بود. هنگامیکه پیامبر وی را به خدا دعوت کرد، در پاسخ چنین گفت: ای محمد(ص) من گواهی میدهم که پیامت را رساندی، به خدا اگر میدانستم که آنچه میگویی حق است، میپذیرفتم. همین که پیامبر اکرم (ص) برگشت، ابوجهل رو به مغیرة بن شعبه کرد و گفت: به خدا سوگند میدانم که گفتار او حق است اما یک چیز مانع میشود که آن را بپذیریم و آن اینکه: بنی قصی گفتند: تعمیرات [مسجدالحرام] از آن ما باشد. گفتم: باشد. گفتند: سقایت (آب دادن حجاج) برای ما باشد.گفتم: مانعی ندارد. بعد گفتند: ندوه (شوری) در اختیار ما باشد. گفتم: باشد. بالاخره با یکدیگر توافق کردیم. سپس سخن به اینجا رسید که از ما پیامبری است که از آسمان بدو وحی میرسد، گفتم: به خدا این را دیگر نمیپذیرم.» بنابراین پیامبر اعظم(ص) با قاطعیت اقدامات عظیم تبلیغی خود را در قالب دعوت، دعایه و ادای رسالت و با به کارگیری فنون و شیوههای مناسب و صحیح تبلیغی به دور از هر گونه ناراستی، کژی، افترا، دورغ، سخن ناروا و تهی تحقق بخشید و در این جبهه به بزرگترین پیروزیها دست یافت و به راحتی دشمنان را در این جبهه مغلوب کرد. به بیانی: «او در چهرة یک پیامبر امین، ویژگیهای یک تبلیغگر نیرومند و امین را با خود داشت و با دشمن معاندی روبهرو بود.» مهمترین ویژگیهای این داعی بزرگ و بسیاری از یاران برجستهاش که رمز موفقیت آنان محسوب میشود، به اختصار عبارتند از: 1- نصح یا دلسوزی وخلوص در بیان دعوت؛ نصح در اصل به معنای دلسوزی و خیرخواهی است و این از ویژگیهای اساسی روش تبلیغی و عملیات روانی پیامبر(ص) است. قرآن از زبان پیامبران میفرماید: « اِنّی لَکُما لَمِنَ النّاصِحینَ» (حقیقتاً من برای شما از خیرخواهان و دلسوزان هستم.) 2- تبیینگری؛ به معنای روشنکردن و پردهبرداشتن از حقیقت سخن و کلام در تبلیغ، دعوت و … است. قرآن از این شیوه یا خصلت با عنوان بلاغ مبین یاد کرده است. شهید مرتضی مطهری (ره) در مورد این ویژگی پیامبر(ص) مینویسد: «پیغمبر هم اگر در جایی صحبت میکرد، در اوجی میگفت که بعد از چهارصد سال افراد به معانی برخورد میکردند که قبلها نفهمیده بودند، ولی تمام آنهایی هم که در مجلس پیغمبر نشسته بودند به اندازه خودشان میفهمیدند…» 3- بلاغت و فصاحت در بیان، حضرت محمد(ص) میفرماید: «انا افصح العرب…» ؛ 4- حکمتگرایی و تکیه بر اصول عقلانی؛ 5- برانگیختن افکار و عواطف؛ 6- دادن شناخت (تذکر)؛ 7- قاطعیت و ایستادگی و پرهیز از سازش و تسلیم؛ 8- واقعبینی و حقگویی؛ 9- تکیه بر معرفت و علم؛ 10- خشیت و خداترسی؛ 11- شرح صدر و ظرفیت وسیع؛ 12- بشارت؛ 13- انذار؛ 14- آسا؛ن دیدن مأموریت 15- پافشاری در دعوت؛ 16- تکرار؛ 17- احترام به رسوم و سنن جوامع؛ 18- سادگی دعوت؛ 19- حرص بر نجات و رهایی انسانها و … نتیجهگیری عملیات روانی نوعی مبارزه و جنگ انسانی است که با ابزار بیان و کلام و با هدف تأثیر و نفوذ در خردها، عواطف و احساسات و در نتیجه تغییر بینشها و نگرشها صورت میگیرد. برترین گونه عملیات روانی در این معنا در صدر اسلام، در قالب دعوت و دعایه تحقق پیدا کرده است. دعوت و دعایه در اصل به مثابه یک استراتژی همیشگی و جهانی است که با مخاطب قراردادن نوع بشر اعم از دشمن، مخالف، خودی و بیطرف، مطرح میشود. در استراتژی دعوت اسلامی، داعی بزرگترین نقش و جایگاه را دارد و در شکل کامل و بهعنوان یک الگو و اسوة برتر داعی، شخص رسولالله(ص) است. حرکت او در چهرة یک دعوتگر به سوی خدای یکتا و ارزشهای متعالی انسان (عدالت، سعادت، حقیقت و رهایی [آزادی]) از سویی تهاجمی است، زیرا ایدئولوژی دشمن، بینش، نگرش و جهانبینی دشمن را هدف قرار مید
مقالات مجله
نام منبع: Scientific - Research Quarterly on Psychological Operations
شماره مطلب: 10630
دفعات دیده شده: ۱۹۸۷ | آخرین مشاهده: ۳ ساعت پیش